مارکوس اورلیوس ( 180 – 121 ) یکی از 5 امپراتور بزرگ رومی بود. او سیاستمداری را با علاقهی عمیق به فلسفهی رواقی ترکیب کرده بود. ...
مارکوس اورلیوس ( 180 – 121 ) یکی از 5 امپراتور بزرگ رومی بود. او به عنوان یک نمونه از حاکم عادل رومی مورد احترام است. او سیاستمداری را با علاقهی عمیق به فلسفهی رواقی ترکیب کرده بود. تأملات او، افکارش در پرس و جو در خود و بهبود خود را منعکس می کرد.
"زمان خود را با صحبت دربارهی افراد بزرگ و اینکه چگونه بودند هدر ندهید. خودتان یکی از آنها شوید." -مارکوس اورلیوس
"به خودتان خوب نگاه کنید. یک منبع قدرت در درون شما است که هر زمان به آن نگاه کنید، آشکار خواهد شد." مارکوس اورلیوس
مارکوس در یک خانوادهی اشرافی که روابط محکمی با امپراتور داشت متولد شد. در سال 138 او توسط خود هادریان برای جانشینی او انتخاب شد. متنهای یونانی و کلاسیک لاتین آن زمان به مارکوس آموزش داده میشد. او همچنین با مفهوم فلسفهی رواقیون و نوشتههای اپیکتتوس آشنا شد. اپیکتتوس یک بردهی سابق بود که در ایجاد فلسفهی رواقی و فلسفهی جدا شدن آرام از هوسهای زندگی نقشی اساسی داشت.
در سال 161 هاردیان از دنیا رفت و مارکوس اورلیوس قانونا قدرت را به دست گرفت. با این حال، او تصمیم گرفت تا با لوسیوس وروس در شرق امپراتوری مشترکی داشته باشند.
در جبههی داخلی، مارکوس قوانین پیشرفتهتری برای بخش های به حاشیه راندهشدهی جامعه که همان بردگان و زنان بودند وضع کرد.
در آن زمان رم با حملات مکرر دشمنان از آلمان، و امپراتوری پارت ها از سوریه مواجه بود. بیشتر تفکرات مارکوس اورلیوس در مورد پشت صحنهی جنگ و کشتارها بود. او غالباً به طبیعت ناپایدار زندگی و اهمیت نترسیدن از مرگ اشاره میکرد.
"هر لحظه از زمان، سوزنی از ابدیت است. همه چیز کوچک است، به راحتی عوض شده و محو میشود." - مارکوس اورلیوس
تاریخشناس، ادوارد گیبون 5 امپراتور خوب را نام برده است. امپراتورهای خوب رومی دیگر از نظر وی، شامل نروا، تراجان، هادریان و آنتونیوس پیوس بودند. اگرچه آنها قدرت مطلق داشتند، اما تحت راهنمایی خرد و فضیلتهای اخلاقی حکمرانی میکردند.
مارکوس آورلیوس در 17 مارس 180 میلادی، در شهر ویندوبونا (با نام جدید وین) از دنیا رفت. خاکستر وی به روم منقل شد و در مقبره هادریان قرار داده شد. قبل از مرگ، مارکوس آورلیوس، امپراتوری را به پسرش کومودوس داد. این تصمیم، سیستم امپراتوری انتخابی را از بین برد و به همین دلیل بعدها به میزان زیادی توسط تاریخ دانان مورد انتقاد قرار گرفت. دلیل دیگر نارضایتی تاریخ دانان از این انتصاب، این بود که کومودوس با روابط سیاسی و نظامی آشنایی نداشت و فردی خودپرست و عصبی بود.
نظر کاربران
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.