وقتی انسانها با فردی برخورد میکنند که شخصیتی قوی دارد شاید درک نکنند او چگونه فردی است. آنها برداشتهای مختلفی از شخصیت او خواهند داشت و ممکن است حتی او را بیادب یا ... بدانند. ...
شخصیتهای قوی برای انجام هیچ کاری بهانه نمیآورند. زمانی که شما شخصیتی قوی دارید دوست ندارید زمانتان را با گوش دادن به ناله و شکایات دیگران از کارهایی که نمیتوانند انجام دهند یا کارهایی که میتوانند هدر دهید. شما ترجیح میدهید تمرکز خود را روی کاری که خودتان میتوانید انجام دهید و روشی که میتوانید بر موانع غلبه یابید بگذارید.
بهعنوان فردی قوی شما به افراد دیگر اجازه نمیدهید بگویند شما چگونه فردی هستید و یا چه کاری را میتوانید انجام دهید. میدانید برخی افراد برای داشتن حسی بهتر نیاز دارند اینگونه باشند. آنها باید این حرفها را از دیگران بشنوند.
اگر دقیقاً نمیدانید شخصیتتان چگونه است باز هم نیاز ندارید یک دوست، رییس، اعضای خانواده یا هر فرد دیگری به شما بگوید قادر به انجام چگونه کارهایی هستید. شما خودتان میتوانید آن را تشخیص دهید.
صحبتهای بیهوده و بیهدف وحشتناک هستند. اگر شخصیت شما قوی است برای خودتان مسلماً ایدههای زیادی دارید و نمیخواهید زمانتان را با حرف زدنهای بی موضوع هدر دهید، زمانی که شاید با آن بتوانید تغییری در جهان ایجاد کنید. شاید فکر کنید این کار را بلد نیستید، اما اینطور نیست. همه میتوانند حرفهای بیفایده حرف بزنند. اما شما با فکر به اینکه زمان و سلولهای مغزی خود را هدر میدهید احساس راحتی نخواهید داشت.
شخصیتهای ضعیف بهنوعی نتیجهی کمبود توانایی یا دانش هستند. شکلگیری یک شخصیت قوی نتیجهی آگاهی و فکر کردن فرد است. بین این دو گروه تفاوت بزرگی وجود دارد.
ازآنجاییکه شما تلاش و زمان خود را برای استفادهی بهینه از مغزتان گذاشتهاید از اینکه دیگران دربارهی موضوعاتی که اطلاعاتی از آن ندارند قضاوت میکنند بدتان میآید. شاید این بهترین قابلیت شما باشد، نه به این دلیل که میتوانید از دانش خود برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران استفاده کنید بلکه از جهتی که میتوانید دانش خود را به کار گیرید تا دیگران را تشویق کنید که دربارهی چیزی که میخواهند بگویند قبل از اینکه حرف از دهانشان خارج شود فکر کنند.
کسانی که شخصیتی قوی دارند میدانند چگونه باید گوش دهند. شاید فکر کنید اغلب افراد این صفت را درک کرده و با ارزش میدانند. اما در واقعیت شنیده شدن و مورد تشویق قرار گرفتن ممکن است کسانی که به آن عادت ندارند را معذب کند.
بیشتر افرادی که با شما روبرو میشوند تصور میکنند که شما مشتاق به ارتباط با آنها هستید اما این درست نیست. تنها دلیل این است که شخصیت شما دیگران را به سمتتان جذب میکند. اجتماعی بودن شما به این دلیل نیست که میخواهید توجه دیگران را جلب کنید بلکه برای این است که دیگران به فردی مانند شما در میان خود نیاز دارند.
شاید این خیلی درست نباشد. حداقل یکچیز وجود دارد که شما از آن میترسید. اما تفاوت میان شما و افراد دیگر این است که شما اجازه نمیدهید این ترس به شما بگوید چگونه باید زندگی کنید.
ناامنی برای شما فرصتی برای کار بهتر و تلاش بیشتر است. شما میدانید کامل نیستید اما اگر برای یادگیری تلاش نکنید، مگر اینکه خطر یک احمق به نظر رسیدن را بپذیرید، دیگر شما زندگی نمیکنید، فقط وجود دارید.
گفته میشود همه بهنوعی ناامن هستند و شاید این درست باشد. اما این ناامنی نباید باعث شود هیچکس زندگی خود را متوقف کرده و تنها صاحب چیزهایی باشد که با آنها حس امنیت ندارد.
نظر کاربران
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.