برای شاد بودن باید چه کار کنیم؟ چه کارهایی مانعی برای شادی ما هستند؟ این مقاله را دنبال کنید. ...
آدمهای شاد کارهای خیلی زیادی انجام میدهند. آنها برای ابراز حقشناسی زمان میگذارند، خوشبینی را ترویج میدهند، مهربانی را تمرین میکنند، روابط عاشقانه پرورش میدهند، خود را متعهد به اهداف معنادار میکنند، از شادیهای کوچک زندگی لذت میبرند، و غیره و غیره
ولی آنها هیچگاه ...
کارهایی که دیگران انجام میدهند را فراموش کنید. آنقدر به این نگاه نکنید که آنها کجا هستند و چه چیزهایی دارند. شما دارید راه خودتان را ادامه میدهید. بعضی از مواقع، دلیل این که ما گرفتار خودکمبینی میشویم این است که وضعیت پشت صحنه خود را با ظاهر عمومی بقیه افراد مقایسه میکنیم. ما به جای گوش کردن به صدای خودمان، به سر و صدای دنیا گوش میکنیم. پس از اینهمه مقایسه کردن دست بکشید. مواردی که باعث حواسپرتی شما میشوند را فراموش کنید. به صدای داخلی خودتان گوش بدهید. به کار خودتان برسید.
بهترین آرزوها و بزرگترین اهداف خود را نزدیک قلب خودتان نگهداری کنید و هر روز زمانی را صرف آنها کنید. از تنها حرکت کردن ترس به دل خود راه ندهید، و از لذت بردن از آن نترسید. اجازه ندهید که بیخبری، مسائل خصوصی، و یا منفی گرایی دیگران شما را از اینکه بهترین نسخه از خودتان باشید بازدارد. به انجام دادن چیزی که از صمیم قلب میدانید که برای شما درست است ادامه بدهید. برای اینکه اگر تمرکز خود را صرف کار معنادار و قبول کردن خودتان کنید، تقریباً هیچچیزی نمیتواند شما را تکان بدهد.
وقتی شما صرفاً از این که خودتان باشید راضی هستید، بدون این که خود را با دیگران مقایسه کرده و برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران مبارزه کنید، همه افرادِ باارزش به شما احترام خواهند گذاشت. و حتی از این مهمتر، شما هم به خودتان احترام خواهد گذاشت.
چطور اجازه میدهید که دیگران شما را تعیین کنند؟ اگر میدانستید که هیچ کس در مورد شما قضاوت نمیکند، چه کاری را متفاوت انجام میدادید؟
در حقیقت، هیچ کس حق ندارد که در مورد شما قضاوت کند. افراد ممکن است داستانهای شما را شنیده باشند، و ممکن است فکر کنند که شما را میشناسند، ولی آنها نمیتوانند مواردی که شما با آنها دست و پنجه نرم میکنید را درک کنند؛ برای اینکه آنها زندگی شما را ندارند. پس اینکه آنها چه چیزی در مورد شما میگویند و چه فکری در مورد شما میکنند را فراموش کنید. تمرکز خود را برروی این که خودتان چه فکری در مورد خود دارید قرار بدهید، و به مسیری که برای شما از همه بهتر به نظر میرسد ادامه دهید.
افرادی که شما را میپذیرند دوستان شما هستند. افرادی که نمیپذیرند معلمین شما هستند. اینکه افراد دیگر، با چه نامی شما را مخاطب قرار دهند، مشکل خودشان است.
اینکه شما خودتان را چگونه خطاب میکنید، و تصمیم میگیرید که چه کسی شوید، مشکل شماست.
ناراحتی، در فاصله بین چیزی که ما الآن داریم، و چیزی که فکر میکنیم به آن نیاز داریم، خوابیده است. ولی در حقیقت، برای راضی بودن از چیزی که در حال حاضر داریم، نیازی به به دست آوردن چیزهایی دیگر نداریم. ما برای شاد بودن به اجازه هیچ فرد دیگری نیاز نداریم. زندگی شما باشکوه است، نه به این دلیل که دیگران میگویند، و نه به این دلیل که چیز جدیدی را به دست آوردهاید، بلکه به این دلیل که انتخاب کردهاید که آن را اینگونه ببینید. اجازه ندهید که شادی شما در اسارت نگه داشته شود. زندگی کردن و کسب تجربیات، همیشه انتخاب شما است.
به محض اینکه مسئولیت شادبودن خود را از گردن چیزها و افراد دیگر باز کنید، شادتر خواهید بود. اگر شما الآن احساس بدبختی میکنید، این تقصیر فرد دیگری نیست. مسئولیت کامل ناراحتی خود را قبول کنید، و با این کار فوراً توانایی شادتر بودن را به دست خواهید آورد. از این که به شکلی بیهوده، به دنبال چیدن شرایطی باشید که باعث شاد شدن شما میشود، دست بکشید. صرفاً تصمیم بگیرید که بزرگی ای که در این لحظه در شما است را درک کنید، و با اینکار، شرایط درست در اطراف رضایتمندی ای که به دنبال آن هستید گرد خواهند آمد.
بخش بزرگتر شادی و یا ناراحتی شما، به دیدگاه شما بستگی دارد و نه به شرایط شما. حتی اگر شرایط در حال حاضر عالی نیستند، به آن همه زیبایی که در اطراف شما باقی مانده است فکر کنید. تا یک دلیل خوب برای لبخند زدن، معمولاً همیشه فقط به اندازه یک فکر فاصله است؛ تصمیم بگیرید که هر زمانی که دوست دارید از آن بهرهبرداری کنید.
بیایید امروز، روزی باشد که دیگر خاطره وقایع گذشته شما را تحت تعقیب قرار نمیدهد. اتفاقی که در گذشته افتاد، تنها یک بخش کوچک از داستان شما است؛ کتاب را نبندید، بلکه صرفاً ورق بزنید.
همه ما به خاطر تصمیمات خودمان و دیگران در گذشته آسیبدیدهایم، و درحالیکه درد و ناراحتی این تجربیات طبیعی است، ولی بعضی از مواقع بیش از حد باقی میماند. احساس رنجش و تنفر، ما را به این وامیدارد که بارها و بارها آن درد و ناراحتی را تجربه کرده و رها کردن آن برای ما مشکل باشد.
درمان این مسئله، بخشش است. بخشش به شما اجازه میدهد که بدون مبارزه با گذشته، بر روی آینده تمرکز کنید. برای رسیدن به پتانسیل بینهایتِ حرکت همه چیز به سمت جلو، باید همه چیزهایی که مربوط به گذشته میشوند را مورد بخشش قرار بدهیم. بدون بخشش، زخمها هیچگاه درمان نخواهند شد و رشد شخصی هیچگاه به دست نخواهد آمد. این به این معنی نیست که شما در حال پاک کردن گذشته هستید، و یا اتفاقاتی که پیشآمدهاند را فراموش میکنید، بلکه به این معنی است که شما درد و ناراحتی را فراموش کرده، و به جای آن تصمیم گرفتهاید که از آن مسئله درس گرفته و به زندگی خودتان ادامه بدهید.
شما نمیتوانید بدون محیطی که انجام تصمیمات مثبت را برای شما ساده، طبیعی، و لذتبخش کند، در ادامه زندگی خود تصمیمات مثبتی بگیرید. پس با محدود کردن زمان تماس خود با افراد منفی و محیطهایی که آنها در آن ساکن هستند، از روحیه و پتانسیل خود دفاع کنید.
بهطور مثال، زمانی که افراد دیگر شما را به این دعوت میکنند که همانند یک قربانی رفتار کنید، و زمانی که در مورد بیعدالتی زندگی خودشان شکایت و ناله میکنند و از شما میخواهند که برای دادن تسلیت به آنها و شرکت کردن در نارضایتیشان با آنها موافقت کنید، از این موقعیت فرار کنید. اگر شما وارد بازی منفی گرایی شوید، همیشه بازنده خواهید بود.
حتی زمانی که تنها هستید، یک محیط ذهنی مثبت برای خودتان ایجاد کنید. رها کردن تمام افکار منفی که باعث ناراحتی شما میشوند، یا حتی فقط چند عدد از آنها که احساس واقعاً بدی به شما میدهند، را تبدیل به یک عادت برای خودتان کنید و ببینید که چگونه انجام این کار زندگی شما را تغییر میدهد. شما به افکار منفی نیازی ندارید. آنها هیچ مشکلی را حل نمیکنند. تنها چیزی که آنها تا به حال به شما دادهاند، یک خود دروغین است که بدون هیچ دلیلی رنج میبرد.
اینکه بخواهیم زندگی خودمان را صرف یادگیری دروغ گفتن کنیم، یک تله واقعاً مرگبار است، برای اینکه آن دروغها در نهایت آنقدر در ذهن ما بزرگ و قوی میشوند که ما توانایی دیدن، تشخیص، و زندگی کردن به عنوان خود حقیقیمان را از دست میدهیم. زمانی که زندگیها به وسیله دروغ در کنار هم نگه داشته شدهاند، بسیار راحت متلاشی میشوند. اگر در برابر حقیقت ایستادگی کنید، هر روز یک زندگی دروغین خواهید داشت، و حقیقت هر شب وجدان شما را درگیر خود خواهد کرد. شما نمیتوانید با حرکت نادرست از یک جا به جای دیگر، به راحتی از حقیقت فرار کنید.
پس تسلیم نشوید، آن را رقیق نکنید؛ سعی نکنید که حقیقت را با فریب مخفی کنید. روح خود را بر اساس چیزی که مد روز است شکل ندهید. توضیح ندادن و بهانه نداشتن، از توضیح و بهانه دروغین بهتر است. قبول کردن حقیقت به شجاعت و قدرت نیاز دارد، ولی این تنها راه واقعاً زندگی کردن است. حقیقت را قبول کنید، آن را به طور کامل در آغوش بکشید، و برای فرصتهایی که در پیش روی شما قرار دارد زندگی کنید.
نظر کاربران
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.