شاید شما هم در زندگی خود با افرادی مواجه شوید که سریع از کوره در رفته و پرخاش می کنند. واکنش مناسب در مقابل این افراد چیست؟ ...
درواقع این افراد زیاد دچار سوءتفاهم میشوند.
مشکل اینجاست که کودک درونتان عجله میکند و میخواهد زود مشکل را حل کند. میخواهد درک شود و با او منصفانه و با مهربانی رفتار شود و مورد تأیید اجتماع باشد. بنابراین ممکن است فریاد بزند که "تو نمیفهمی"، "نمیتوانی چنین چیزی بگویی". اما اگر واژههای درون ذهن از دهان بیرون بیاید، مشکل دو تا میشود و مسائل پیچیدهتر میشوند.
• افرادی که زود از کوره در میروند و تحریکپذیر هستند، وقتی در حالت هیجانی و تحریکشده قرار دارند دیگر هوشیاری کامل ندارند. اگر شما نیز بخواهید همانند آنها شوید، احتمالاً نتیجه پرت کردن اشیاء به سمت یکدیگر خواهد بود. با حفظ آرامش، و تمرکز بر آرام کردن هیجان خود، نتیجه بهتری میگیرید.
• حقدارید انتظار احترام متقابل داشته باشید، احساسات شما نیز بهاندازه احساسات فرد تحریکپذیر اهمیت دارد . حمایت از خود مهم است اما این کار را زمانی که فرد تحریکپذیر در وضعیت آشفتگی احساسی قرار ندارد انجام دهید.
• اگر نمیتوانید هنگامیکه با فرد تحریکپذیر برخورد میکنید آرامش خود را حفظ کنید، مدتی زمان بخرید یا از کسی کمک بگیرید. مثلاً بپرسید چه چیزی تو را اینچنین آشفته کرده است؟ با توجه کامل به تو گوش میکنم. حرفت را نگهدار تا یک نوشیدنی بگیرم (یا از فرد دیگری کمک بگیرید). اگر لازم است خود را کامل از این وضعیت خارج کنید تا فرد پیش از بیان آشفتگی خود فرصتی داشته باشد که آرام شود .
هدف فردی که زود از کوره در میرود این است که درنهایت طرف مقابل متوجه آشفتگی او شود.
• بااینحال وضعیت روانی این افراد ممکن است توانایی آنها در بیان آشفتگیشان را محدود کند. ممکن است فرد یک بمب آماده انفجار باشد و بهجای صحبت کردن بخواهد احساسات خود را بیرون بریزد. این افراد شدت هیجانشان را اغلب با اهانت و داد زدن سر هرکسی که اطرافشان است بیان میکنند. ممکن است چیزی به زبان بیاورند که ناراحتکننده و منزجرکننده باشد مثلاً ممکن است ناسزا بگویند. چنین سخنانی ازجمله خشونت کلامی هستند اما بهطورکلی تنها فرد میخواهد بگوید احساساتش چقدر شدت دارد و نمیداند از کجا باید شروع کند. شما با ابراز همدلی با او میتوانید تشنجزدایی کنید و آتش درون او را خاموشکنید. به صورتی به او گوش کنید که نهتنها به محتوای صحبتهای او توجه نشان داده باشید، بلکه احساسات او را نیز موردتوجه قرار دهید.
فرض کنیم که شما با چنین فردی طرف شدهاید و او اتهام کنترل گرا بودن به شما میزند. در ادامه چند پاسخ خوب آورده شده است که میتواند به او بدهید:
• مگر افراد کنترل گرا چکار میکنند که تو را آنقدر عصبانی میکند؟
• مشخص است که واقعاً در تنگنا قرارگرفتهای. در موردش با من صحبت کن.
• چنان هیجانزدهای که انگار خون میخواهد از گوشهایت بیرون بریزد.
چند نمونه از پاسخهایی که مناسب نیستند:
• من کنترل گرا هستم؟ ببین کی داره اینو میگه!
• داری قلدری میکنی
• آروم باش! داری از کنترل خارج میشی!
نمونه دیگر: فرد هیجانی میگوید:
• هیچوقت اهمیتی به من نمیدهی
پاسخ مناسب:
• گاهی اوقات اینطور به نظر میرسد که احساس میکنی هیچکسی درد تو را نمیفهمد
• دلت میخواهد من درک کنم دلیل ناراحتی تو چیست.
• احساس میکنی کسی قدر تو را نمیداند
پاسخهای نامناسب:
• منصفانه نیست. خودت میدانی این حقیقت ندارد، فقط سعی میکنی مرا اذیت کنی. آفرین، کارت را خوب انجام دادی.
• بس کن دیگر، مثل بچهها رفتار میکنی
• ساکت شو و دست از این مظلومنماییها بردار.
معمولاً بعد از کمی گوش دادن و همدلی، مسئله اصلی خودش را نشان میدهد. فرد عصبانی ممکن است از دست خودش عصبانی باشد. ممکن است احساس کند دوستداشتنی نیست، و یا احساس ترس و تنهایی داشته باشد. ممکن است یک فشار روانی غیرقابلتحمل را احساس کند. لحظهای که آنها احساسات واقعیشان را نشان دادند، شما میتوانید یک مکالمه معنادار را با آنها شروع کنید. مهارت شما در کنترل شرایط، اوضاع را آرام کرده و رابطه شما را بهتر میکند.
نظر کاربران
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.