ما در این مقاله شما را با 10 کاری که افراد شاد انجام نمیدهند و موجب شادی بیشتر آنها میشود، آشنا میکنیم. ...
شادی یک هدف نیست، بلکه محصول جانبی یک زندگی موفق است
همه ما در زندگی دچار مشکل میشویم، ولی افرادی که از اشتباهاتشان دست گرفته و به وسیله آنها پیشرفت میکنند، در نهایت شادترین افراد هستند.
زندگی همان تغییر است. همه افراد چیزهایی را تجربه کردهاند که به شکلی آنها را تغییر داده است که باعث میشود دیگر آن فرد سابق نباشند. همانطور که پدربزرگ من به من میگفت، این چیز خیلی خوبی است. تا زمانی که شما به یادگیری و گسترش دادن خودتان ادامه دهید، تغییر همان رشد خواهد بود.
بعضی از مواقع، شما باید این حقیقت را قبول کنید که شرایط دیگر به وضع ثابت بازنخواهد گشت، و اینکه این پایان، واقعاً یک شروع جدید است.
افرادی که بیشترین پتانسیل برای شادی مجدد را دارند، به نظر لحظههای خاص "که اینطور" را تجربه میکنند که به طور کامل خط سیر افکار و رفتار آنها را تغییر میدهد. زمانی که این چراغ "که اینطور" در ذهن آنها روشن میشود، آنها چشم خود را به یک واقعیت جدید باز میکنند که آنها را تحریک میکند که دیگر هیچگاه به روش قدیمی انجام کارهای خود باز نگردند.
بهطور خلاصه، این لحظههای "که اینطور"، نشان میدهد که آنها متوجه شدهاند. هر کاری که آنها انجام میدادند و یا هر فکری داشتند که باعث عقب ماندن آنها شده بود، آلان تبدیل به درسی برای آنها شده و موضوعی در گذشته است.
با وجود اینکه زندگی درسهای مهم زیادی برای یاددادن به ما دارد، ما 10 دروازه مخصوص یادگیری (یا همان "که اینطور" ها) که شادترین افراد از آنها عبور میکنند و دیگر هیچگاه به آن باز میگردند را شناسایی کرده و به شما معرفی میکنیم.
افراد شاد هیچگاه مجدداً ....
در هر کاری که شما انجام میدهید، باید از خودتان بپرسید " چرا من دارم این کار را انجام میدهم؟ آیا این کار به رشد من کمک میکند؟ آیا این کار نشان دهنده فردی که من هستم و فردی که دوست دارم باشم هست؟ در حقیقت، اینکه سعی کنید کس دیگری باشید، یعنی خود واقعیتان را تلف کردهاید . خودتان باشید. آن موجود درونتان را که ایدهها، تواناییها، و قدرتهایی کاملاً متفاوتی از دیگران دارد را با تمام وجود قبول کنید. فردی باشید که میدانید هستید - بهترین نسخه از خودتان و با شرایط خودتان.
راضی نگه داشتن همه افراد غیرممکن است و شما هم نباید سعی کنید این کار را انجام دهید. همین. مردم به طور پیوسته به شما میگویند که چه کارهایی را اشتباه انجام دادید، و سپس درنگ کرده و به خاطر کارهایی که درست انجام دادهاید شما را تشویق میکنند. یکی از این افراد نباشید، و به آنها توجه نکنید. وقتی قبول کنید که راضی نگه داشتن همه افراد واقعاً غیرممکن است، از آن به بعد هدفمندتر زندگی خواهید کرد و تلاش خود را صرف شاد کردن افراد مناسب میکنید.
شما نمیتوانید بقیه افراد را تغییر بدهید؛ فقط خود آنها میتوانند خودشان را تغییر بدهند. به جای اینکه تلاش کنید دیگران را تغییر بدهید، از آنها حمایت کرده و الگویی برای آنها باشید. اگر یکی از افراد مورد علاقه شما، رفتاری دارد که شما امیدوارید به مرور زمان از بین برود، آن رفتار به احتمال زیاد از بین نخواهد رفت. اگر واقعاً نیاز دارید که آنها چیزی را تغییر بدهند، با آنها صادق باشید و حرف خودتان را رک و راست به آنها بزنید، تا آنها بدانند که شما میخواهید چه چیزی تغییر بکند. وقتی شما قبول کنید که نمیتوانید افراد را مجبور به انجام کاری بکنید، حتی اگر آن کار به نفع خودشان باشد، شما به آنها آزادی داده و اجازه میدهید که با عواقب آن رفتار روبرو شوند. و با انجام این کار، آزادی خودتان را نیز به دست میآورید.
شما باید برای این کلمات خردمندانه آلبرت انیشتین احترام قائل باشید: "دیوانگی این است که یک کار را مجدداً و مجدداً انجام دهید و توقع نتایج متفاوتی داشته باشید" پس خواه شما در یک شرایط کسب و کار باشید که پیشرفت نمیکند، و یا در یک ارتباط دوستی که میدانید برای شما ضرر دارد، نباید هیچگاه دوباره خود را درگیر همین شرایط کنید و انتظار نتایج متفاوتی را داشته باشید، بدون اینکه چیزی مهم و قابل اندازهگیری واقعاً تغییر کرده باشد.
کاری که شما باید انجام دهید این است: باید لذت کوتاه مدت را فدای شادی بلند مدت کنید. افراد شاد، بیشتر به چیزهایی که مفید هستند علاقه دارند تا به چیزهایی که آسان هستند. در حالی که بقیه افراد به دنبال سریعترین راه میانبر هستند، افراد شاد مسیری را انتخاب میکنند که بهترین نتایج را در طولانی مدت در پی داشته باشد. گذراندن هر روز زندگی با این اصول، یکی از مهمترین تفاوتهای افرادی است که زندگیهای واقعاً مفیدی را تجربه میکنند، و افرادی که این طور نیستند، هم از لحاظ شخصی و هم حرفهای.
این امری طبیعی است که ما به شرایط و مردمی که به نظر خارقالعاده میرسند جلب بشویم. ما عاشق کمال هستیم و همیشه باید به دنبال آن باشیم. ما باید مردمی را که در کاری که انجام میدهند عالی هستند، همکاران و کارمندانی که بهترین عملکرد را دارند، نزدیکانی که افراد فوقالعادهای هستند، دوستانی که شخصیت درخشانی دارند، و همکاران شغلی که از دیگران پیش افتادهاند، را تعقیب کنیم. ولی هیچگاه این حقیقت ساده را فراموش نکنید: هیچ چیز و هیچ کسی که ما هر روز با آنها برخورد داریم، کاملاً بینقص نیستند. به همین دلیل، اگر افرادی بدون عیب و نقص به نظر میرسند، و شما توقع دارید که همیشه به آن صورت باقی بمانند، فقط خود را ناامید خواهید کرد.
یک نفس عمیق بکشید. این فقط یک لحظه بد، یا یک روز بد است، و یک زندگی بد نیست. تمام افراد مشکل دارند. همه اشتباه میکنند. راز خوشحالی این است که برخلاف بقیه افراد که همیشه فقط مشکلات خودشان را میبینند، شما شادیها و نعمتهای خودتان را ببینید. برای افراد شاد، هیچ اتفاقی تمام داستان نیست. آنها این حقیقت را هر روز به خود یادآوری میکنند.
بهطورکلی، افراد شاد دیگران را سرزنش نمیکنند و یا مسئولیت خودشان را به شانه دیگران نمیاندازند. آنها مسئولیت کامل کارهای خودشان و عواقب آنها ، و یا کمبودهایی که دارند را برعهده میگیرند. آنها میداند که ارزیابی و مدیریت شرایط خودشان، با آنها و فقط با آنها است. تنبلی انسان را به جایی نمیرساند. هر چقدر چیزی در ابتدا خوب به نظر برسد، تنها با در دست گرفتن شرایط و انجام یک نگاه عمیقتر، صادقانهتر، و مسئولیتپذیرانهتر به آن است که شما چیزی را که لازم است بدانید خواهید فهمید: این واقعیت که شما به خودتان مدیون هستید
بله، بعضی از مواقع، بدترین اتفاقها متأسفانه برای بهترین افراد پیش میآید. ممکن است از دید ما، زندگی غیرمنصفانه، نامهربان، و کاملاً ناعادلانه به نظر برسد. با این حال، اینکه بخواهیم در این فکر که ما قربانی هستیم توقف کنیم، توانایی ما برای حرکت به سمت جلو و بالا را رشد نخواهد داد. شما باید عقب بایستید و گامهای لازم برای بهبودی و رشد را بردارید. یکی از مهمترین تفاوتهای بین افراد واقعاً شاد و دیگران، این است که در تمام شرایط زندگی – کار، روابط، کسب و کار، پول، و غیره - همیشه از خود میپرسند " در این شرایط من چه نقشی ایفا میکنم؟ و از این لحظه به بعد، چه گزینههایی در اختیار من قرار دارد ؟"
شادی و رضایت ما، اکثراً به شخصی که در درون خودمان هستیم بستگی دارد. تحقیقات علمی این قضیه را بارها و بارها تأیید کرده است. و زندگی درونی ما، سهم زیادی برای ایجاد بسیاری از شرایط خارجی ما دارد. مشکل اینجاست که وقتی ما فکر میکنیم که باید در زندگی چیزهایی همانند عشق، معنا، و الهام را "جستجو" کنیم، از این "جستجو" اینطور برداشت میشود که آن چیزها، جایی در بیرون و پشت بوتهها پنهان شدهاند و منتظرند که کشف شوند. پس ما شروع به جستجو در جاهایی میکنیم که ما را بیشتر و بیشتر از خودمان خارج میکند، و این جایی است که شادی ما در آن وجود ندارد.
اگر شما با هر کدام از موارد بالا دست و پنجه نرم میکنید، بدانید که تنها نیستید. همه ما در مواقعی از زندگی، با این موارد روبهرو میشویم. بعضی از مواقع قبل از اینکه به خودمان بگوییم ”که اینطور" و قضیه را درک کنیم، بارها و بارها اشتباهاتمان را تکرار میکنیم. فقط تمام تلاش خود را برای یادگیری الگوهایی که شما را عقب نگه داشتهاند بکنید و به آرامی آنها را از بین ببرید. همه کار واقعاً همین است .
وظیفه شما در زندگی، روابط، کسب و کار، ... این است که متوجه شوید که چه چیزهایی برای شما مفید نیست و دیگر هیچگاه آن کارها را انجام ندهید.
نظر کاربران
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.