بدون سپاس و قدردانی از چیزی که در حال حاضر دارید، هیچگاه نمیتوانید رضایت واقعی را درک کنید. اما چگونه میتوان در زندگی به تعادل رسید؟ اگر در زندگی تعادل وجود نداشته باشد، فایده موفقیت چیست؟ ...
هیچچیز بدتر از یک فرد ثروتمند نیست که همیشه عصبانی یا ناراحت است. هیچ بهانهای برای این وضعیت وجود ندارد؛ بااینحال شما هرروز با این نوع افراد مواجه میشوید. این وضعیت نتیجه یک زندگی بسیار نامتعادل است، که انتظارات در آن بیشازحد زیاد بوده و قدردانی مناسبی از چیزهایی که در زندگی وجود دارد انجام نمیشود.
برای حدوداً چهار دهه، من افتخار مربیگری گروههای مختلفی از افراد را داشتهام، که ازجمله این افراد میتوان تعدادی از قدرتمندترین مردان و زنان این سیاره را نام برد. من هم با رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا و هم با صاحبان کسبوکارهای کوچک کارکردهام.
مردم عملاً در هرلحظه سه تصمیم کلیدی میگیرند که کیفیت زندگی آنها را تعیین میکند.
اگر شما این تصمیمات را بهصورت ناخودآگاه بگیرید، درنهایت مانند بیشتر افراد خواهید بود که در وضعیت بد بدنی، خستگی عاطفی، و فشار مالی به سر میبرند. اما اگر شما این تصمیمات را آگاهانه بگیرید، میتوانید واقعاً مسیر زندگی خود را از امروز تغییر بدهید.
در هرلحظه، میلیونها چیز مختلف برای جلبتوجه شما تلاش میکنند. شما میتوانید بر روی چیزهایی که همینالان و در اینجا در حال اتفاق افتادن است، و یا چیزهایی که میخواهید در آینده ایجاد کنید، و یا بر روی گذشته تمرکز کنید.
هرجایی که تمرکز شما به آن معطوف شود، انرژی شما به آن جریان پیدا میکند. چیزی که شما بر روی آن تمرکز میکنید، و الگوی این تمرکز، تمام زندگی شما را شکل میدهد.
شما معمولاً در کدام قسمتها بیشتر تمرکز میکنید: بر روی چیزهایی که دارید، و یا چیزهایی که در زندگی شما کم است؟
من مطمئن هستم که شما در مورد هر دو طرف این سکه فکر میکنید. اما اگر افکار همیشگی خود را بررسی کنید، کدام مورد است که بیشترین زمان فکر کردن شما را به خود اختصاص میدهد؟
بهجای تمرکز کردن بر روی چیزهایی که ندارید و حسادت نسبت به افرادی که ازلحاظ مالی از شما بهتر هستند، شاید لازم است چیزهایی که باید خیلی برای آنها سپاسگزار باشید را درک کنید، و برخی از آنها هیچ ربطی به پول ندارند. شما میتوانید برای سلامت، خانواده، دوستان، فرصتها و ذهن خود سپاسگزار باشید.
ایجاد عادتِ "قدردانی از چیزی که در حال حاضر دارید"، میتواند سطح جدیدی از رفاه عاطفی و ثروت را برای شما ایجاد کند. اما سؤال واقعی این است، آیا شما واقعاً زمانی را کنار گذاشتهاید که با ذهن، بدن، قلب و روح خود این قدردانی و تشکر را ابراز کنید؟ اینجایی است که لذت شادی و پیروزی را میتوان یافت.
یک الگوی دیگر تمرکز که کیفیت زندگی شما را تحت تأثیر قرار خواهد داد این است: آیا شما معمولاً بیشتر بر روی چیزهایی که میتوانید کنترل کنید تمرکز میکنید، و یا چیزهایی که نمیتوانید؟
اگر شما بر روی چیزهایی که نمیتوانید کنترل کنید تمرکز کنید، استرس بیشتری در زندگی خواهید داشت. شما میتوانید بر روی بسیاری از جنبههای زندگی خود تأثیر بگذارید، اما معمولاً نمیتوانید آنها را کنترل کنید.
درنهایت، احساسی که شما در مورد زندگی خود دارید، هیچ ربطی به حوادث آن یا وضعیت مالی شما یا اتفاقاتی که برای شما رخداده (یا نداده) است ندارند. کیفیت زندگی شما، در کنترل معنایی است که برای این موارد قائل هستید.
در بسیاری از موارد، شما ممکن است از اثری که ذهن ناخودآگاهتان برای دادن معنی به حوادث زندگی دارد غافل باشید.
زمانی که اتفاقی پیش میآید و زندگی شما را مختل میکند (حادثه رانندگی، مشکل سلامتی، از دست دادن شغل)، آیا شما معمولاً آن را بهعنوان پایان میبینید؟ و یا شروع ؟
اگر فردی جلوی کارهای شما بایستد، آیا آن فرد دارد به شما توهین میکند؟ شما را آموزش میدهد؟ و یا واقعاً برای شما خیرخواهی میکند؟
آیا مشکلات ویرانکننده به این معنی است که خدا دارد شما را امتحان میکند؟ یا شما را تنبیه میکند؟ آیا امکان دارد که این مشکل هدیهای از طرف خداوند باشد؟
زندگی شما همان معنایی را خواهد داشت که شما به آن میدهید. هرکدام از این معانی، احساس و هیجان خاصی به همراه خود میآورند و کیفیت زندگی شما، به این بستگی دارد که ازنظر هیجانی در کجا زندگی میکنید.
من همیشه در طول سمینارهای خودم میپرسم " چند نفر از شما، افرادی را میشناسید که داروهای ضدافسردگی مصرف میکنند ولی بازهم هنوز افسرده هستند؟" معمولاً 85 تا 90% شرکتکنندگان دستهای خود را بالا میبرند.
این چطور امکان دارد؟ آن داروها باید احساس بهتری به افراد بدهند. این مسئله صحت دارد که داروهای ضدافسردگی، برچسبهایی دارند که در مورد عوارض جانبی احتمالی آنها که افکار خودکشی است هشدار میدهند.
ولی هرچقدر که یک نفر دارو مصرف کند، اگر بهطور دائم بر روی چیزهایی که نمیتواند در زندگی کنترل کند و چیزهایی که ندارد تمرکز کند، افسرده شدن برای او کار مشکلی نخواهد بود. اگر او فکر " زندگی ارزش زندگی کردن را ندارد" را نیز به این وضعیت خود اضافه کند، یک معجون احساسی ایجاد میشود که هیچ داروی ضدافسردگی نمیتواند بهطور دائمی بر آن غلبه کند.
بااینحال اگر همین فرد به یک معنای جدید در زندگی خود برسد، و دلیلی برای زندگی کردن، یا باوری که "همه این موارد هدف خوبی دارد" را بدست آورد، میتواند از همه اتفاقاتی که برای وی پیشآمده است قویتر شود.
زمانی که افراد تمرکز و معنا دهی خود را تغییر میدهند، هیچ محدودیتی برای تغییری که در زندگی برای آنها پیش میآید وجود نخواهد داشت. تغییر در تمرکز و معنا دادن به وقایع، عملاً میتواند بیوشیمی یک فرد را در عرض چند دقیقه تغییر بدهد.
پس کنترل را در دست بگیرید و همیشه به خاطر داشته باشید: معنا به معنای احساس بوده و احساس به معنای زندگی است. به شکلی آگاهانه و عالمانه انتخاب کنید. یک معنای قدرت پخش در همه وقایع پیدا کنید، تا ثروت به معنای واقعی کلمه از امروز برای شما شود.
زمانی که شما در ذهن خود یک معنا ایجاد میکنید، آن معنا یک احساس را ایجاد میکند، و آن احساس وضعیتی را به وجود میآورد که به سؤال سوم منجر میشود:
کارهایی که شما انجام میدهید، به میزان زیادی توسط وضعیت احساسی شما شکل میگیرند. اگر شما عصبانی باشید، رفتار کاملاً متفاوتی نسبت به زمان شادی و خوشحالی خود بروز خواهید داد.
اگر میخواهید به کارهای خود شکل بدهید، سریعترین راه این است که آنچه بر روی آن تمرکز میکنید را تغییر داده و معنای آن را با چیزی قدرت بخش تر تعویض کنید.
حتی دو فرد عصبانی نیز رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهند. یکی از آنها عقب میکشد، و دیگری حمله میکند.
برخی از افراد خشم خود را با سکوت نشان میدهند. برخی دیگر این وضعیت را با صدای بلند و یا خشونت ابراز میکنند. بااینحال دیگران خشم خود را سرکوب میکنند تا به دنبال یک فرصت پرخاشگری منفعلانه باشند تا از آن بهعنوان برگ برنده و یا حتی گرفتن انتقام استفاده کنند.
این الگوها از کجا میآیند؟ افراد معمولاً در رفتار خود، از کسانی تقلید میکنند که مورداحترام و تحسین آنها بوده و یا نسبت به آنها عشق و علاقه دارند.
افرادی که شما را خسته و یا عصبانی کردند چطور؟ شما اغلب رویکردهای آنها در مورد کارها را رد میکنید.
بااینحال، خیلی اتفاق میافتد که شما، خود را در الگوهایی میبینید که بارها و بارها در دیگران مشاهده کرده و از آن ناراحت شده بودید.
اگر بتوانید الگوهایی که در زمان عصبانیت، غمگین بودن، و یا احساس تنهایی از خود بروز میدهید را تشخیص دهید، این میتواند برای شما خیلی مفید باشد. شما نخواهید توانست الگوهایی را تغییر بدهید که از وجود آنها در خود آگاه نیستید.
حالا که شما از قدرت این سه تصمیم آگاه شدید، به دنبال افرادی باشید که هدفی که شما در زندگی به دنبال آن هستید را در حال حاضر تجربه میکنند و رفتار و عملکرد آنها نسبت به مسائل را بهخوبی بررسی کرده و سعی کنید در خود پیادهسازی کنید.
نظر کاربران
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.