رهبری خوب، ترکیبی از سلطنت استبدادی، دموکراسی، و آزادی دادن است، و فقط به یک سبک یا مکتب فکری محدود نمیشود. سبک رهبری خود را نباید پشت سر هم تغییر بدهید. ...
افراد، کورکورانه و به این دلیل که فردی مؤدب، قوی، شوخ و یا درست است، او را بهعنوان رهبر مورد احترام قرار نمیدهند، بلکه روشی که یک رهبر اقتدار خود را در شما پیاده میکند، شما را متقاعد میکند، شما را بهوسیله خرد و یا تخصص خود رهبری میکند، و وظایف را طوری تعیین میکند که شما بتوانید بهترین تواناییهای خود را نشان بدهید است که آنها را به موقعیت مطلوب رهبری پرتاب میکند. زمانی که شما با مفهوم درست رهبری آشنا بشوید، متوجه خواهید شد که رهبران، قهرمانانی نیستند که برای نجات ما و جلوگیری از شکست آمده باشند، در عوض، آنها سردسته گروه هستند که خواستههای دیگران را قبل از خواستههای خودشان قرار میدهند. اما توجه داشته باشید که هیچ دو رهبری دقیقاً به یک شیوه کار نمیکنند! درحالیکه برخی از رهبران ممکن است صریح بوده و در ظاهر و عمل سختگیر به نظر برسند، رهبران دیگری وجود دارند که به دادن آزادی کامل به دیگران باور دارند. به یاد داشته باشید که سبک رهبری خود را نباید پشت سر هم تغییر بدهید، در عوض، باید بسته به شرایط، احتیاجات خاص افراد درگیر، و چالشهایی که سازمان با آنها مواجه است، به سبکهای مختلف متوسل شوید.
در این سبک کلاسیک رهبری، حرف آخر بر عهده رهبر است و او تنها تصمیمگیرنده به شمار میرود. ازاینرو، هر رهبری که به این سبک متوسل میشود، باید بسیار ثابتقدم و نکتهبین بوده و یک ذهن محکم و خللناپذیر داشته باشد تا بتواند کارمندان و یا سازمان خود را به سمت تعالی هدایت کند. سبک استبدادی رهبری معمولاً بهعنوان سبک اصلی مدیریت در نظر گرفته میشود. در این سبک مدیریت، رهبر باید تصمیمگیریهای مهم و عملی انجام داده و بر اساس استعدادهای افراد زیردست خود، وظایف را بین آنها تقسیم کند. این سیستم، متضمن فرمانبرداری دقیق بوده و تأکید زیادی بر عملکرد ایجاد میکند. در سمت مقابل، این سبک به خاطر شکل بیشازحد افراطی خود، موردانتقاد قرار دارد. دلیل این مسئله این است که تلاش کارکنان هیچگاه در این سیستم بهطور کامل مورد قدردانی قرارگرفته نشده و کمترین اولویت به ورودی از طرف کارکنان داده میشود. این وضعیت درنهایت ممکن است مانع رشد شخصی کارکنان شود.
در این شیوه رهبری، گروه اجازه دارد که نقطه نظرات خود را ارائه کند. رهبر دستورات خود را بر روی کارمندان تحمیل نمیکند. در عوض، آنها اهمیت یکسان به نظر همه افراد داده و در تصمیمگیری، از اتفاق آرا استفاده میکنند. به همین دلیل، سبک دموکراتیک رهبری اغلب بهعنوان سبک مشارکتی نیز نامیده میشود. باوجوداینکه رئیس و زیردستان با هم نشسته و در مورد گزینهها و روشهای ممکن بحث میکنند، ولی همیشه این رئیس است که تصمیم نهایی را میگیرد. بااینحال، او مطمئن میشود که این تصمیم، به نفع کارکنان و سازمان خود بوده و در هماهنگی کامل با دیگران باشد.
در این شیوه مدیریت، رهبر قدرت تصمیمگیری را به زیردستانش واگذار میکند و اختیار این تفویض را دارد. این شیوه مدیریت، ممکن است به شکلی خاص خطرناک باشد، به این دلیل که فرد میتواند از قدرت خود سوءاستفاده کرده و یا به شکلی نادانسته دیگران را به مسیر اشتباه هدایت کند. درعینحال، این روش میتواند کاملاً مثبت نیز باشد، به این دلیل که به افزایش اعتمادبهنفس کارکنان کمک کرده و رابطه رئیس-مرئوس را نیز بهتر میکند. این روش مدیریت با نام بهحالخودگذاشتن (کوتهدستی) نیز شناخته میشود. این روش باید به شکلی دقیق و سنجیده مورداستفاده قرارگرفته و نباید در استفاده از آن افراط شود.
در این سبک از رهبری، وظایف بر اساس سیاستها و استانداردهای خاصی انجام میشوند. اگر یک راهحل خاص در روش کار ذکر نشده باشد، آن موضوع و یا وظیفه به سطوح بعدی ارجاع داده میشود. اگر کارمندان کارهای مشابه و طبق روال انجام میدهند، استفاده از این روش رهبری مفید خواهد بود. همچنین، درصورتیکه کارمندان لازم است یک سری از سیاستهای خاص را بهطور عمیق درک کنند، روش بوروکراتیک بهترین روش است. علاوه بر این، زمانی که کارمندان با دستگاهها و تجهیزات خطرناک و یا ظریف کار میکنند، یا زمانی که شما برای استفاده درست از یک ابزار لازم است یک سری از کارهای دقیق و از پیش تعیینشده را انجام بدهید، میتوان از این شیوه استفاده کرد. انتقادی که از این شیوه به عمل میآید این است که بیشازحد خشک و یکنواخت بوده و کارکنان امکان تفکر خلاقانه و نوآوری را در آن ندارند. آنها معمولاً علاقه خود را نسبت به کار و همکاران خود از دست میدهند.
این سبک از رهبری، در رهبرانی دیده میشود که به اعضای گروه خود به شکلی بسیار مثبت انگیزه داده و الهامبخش آنها میشوند. این روش رهبری، کارمندان را برای پیشرفت ترغیب کرده و منبع بزرگی از اعتمادبهنفس برای آنها فراهم میکند. خطر مربوط به این سبک، این است که زمانی که رهبر، سازمان و یا پروژه را ترک میکند، این مسئله بهشدت بر روی هستی سازمان تأثیر میگذارد.
یک رهبر، با گرفتن تصمیمات مناسب و توجه به این واقعیت که یک موقعیت بسیار پرمسئولیت را در اختیار دارد، پیروان خود را هدایت میکند. سبکی که هر رهبر برای رهبری گروه خود اتخاذ میکند، ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد، اما هدف نهایی که کسب موفقیت است، در همه آنها یکسان است.
نظر کاربران
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.