گورگوزن یک گونهی بزرگ از شاخ درازان(بزگوزنها) است که در جنگلهای آفریقای شرقی، غربی و مرکزی زندگی میکند. در این مقاله اطلاعات بیشتری درباره ی گورگوزن ها کسب کنید. ...
گورگوزنها بزرگترین و یکی از خاصترین گونههای شاخ درازان ساکن در جنگل هستند که دارای پوششی به رنگ قهوهای مایل به قرمز، و شاخهای بلندی میباشند که در جنس نر تا 90 سانتیمتر پیچ خورده و رشد میکند. دو زیر گونهی شناختهشده گورگوزن به نام گورگوزن کوهی ( که به عنوان گورگوزن شرقی نیز شناخته میشود) و گورگوزن دشتی(که به عنوان گورگوزن غربی نیز شناخته میشود) وجود دارند که عمدتاً در جنگلهای آفریقای مرکزی یافت میشوند. هر دو گونهی گورگوزن در خطر شکار و از دست دادن زیستگاه هستند و جمعیت آنها به میزان قابلتوجهی کاهش یافته است، طوری که توسط سازمان بینالمللی حفاظت از محیطزیست به عنوان گونههای در نزدیکی تهدید فهرست شدهاند. با وجود اینکه پراکنش گورگوزنها هنوز هم نسبتاً گسترده است اما جمعیت آنها روزبهروز کمتر میشود.
گورگوزن شاخدرازی بزرگ و سنگینوزن است که پشم کوتاه و براق به رنگ نارنجی یا قهوهای مایل به قرمز دارد که قسمت زیرین آن تیرهتر است و دارای 10 تا 15 نوار سفید عمودی است که به استتار گورگوزن در جنگلهای متراکم کمک میکند. گورگوزنها نقوش خاص سفید رنگی نیز روی گونهها و نشانی وی شکل(V) بین چشمها و بینی و شکلی شبیه به هلال روی قفسهی سینهی خود دارند. پاهای گورگوزن نشان سیاه و سفید دارد و انتهای دم آنها منگولهدار است. گورگوزنها گوشهایی بزرگ نیز دارند که باعث شنوایی بسیار حساس آنها میشود و زباندرازی دارند که قادر به گرفتن اشیا است و به آنها اجازه میدهد که برگهای بالایی درخت را بگیرند و آنها را به راحتی از شاخهها جدا کنند. شاخهای خاص و مارپیچ گورگوزن معمولاً یک یا یک و نیم پیچ و تاب دارد و شاخهای جنس نر بلندتر و مارپیچتر از شاخهای جنس ماده است. جنس ماده کمی کوچکتر و دارای رنگ روشنتری نسبت به جنس نر است. گور گوزنها دارای یال نازکی در طول بدنشان از شانه تا کپل میباشند.
گورگوزن به صورت بومی در جنگلهای متراکم آفریقای شرقی،غربی، و مرکزی زندگی میکند و اگر چه امروزه هنوز در تعدادی از کشورهای مختلف یافت میشود اما جمعیت آنها در حال کاهش است، به گونهای که در واقع در برخی نواحی منقرض شده است. گورگوزن دشتی در جنگلهای دشتی متراکم و جنگلهای بامبوی آفریقای غربی و مرکزی زندگی میکند و با وجود اینکه هنوز در سراسر بیشتر محدودهی تاریخیاش در آفریقای مرکزی یافت میشود اما جمعیت آنها در غرب در حال کاهش است. گوگوزنهای کوهی زمانی در جنگلهای مرتفع کنیا و اوگاندا یافت میشدند اما پس از ناپدید شدن از اوگاندا در اوایل قرن بیستم ، اکنون تنها محدود به 4 منطقه شدهاند. جمعیت گورگوزنها در سراسر محدودهی طبیعیشان به دلیل از دست رفتن زیستگاه به ویژه به شکل جنگل زدایی کاهش یافته است.
گورگوزن موجودی ترسو و گریزپا است که به دلیل سبک زندگی به شدت شبزی به ندرت توسط انسانها دیده میشوند. گوگوزنها همانند دیگر گونههای شاخدرازان هنگامی که احساس خطر کنند بلافاصله فرار میکنند و میتوانند به سرعت در جنگلهای اطراف ناپدید شوند و هنگام دویدن شاخهای خود را در راستای بدنشان عقب میدهند تا در پوشش گیاهی اطراف گیر نکنند. گورگوزن نر منزوی است و تنها برای زادوولد با دیگر گورگوزنها ارتباط برقرار میکند درحالیکه گورگوزن ماده، با وجود اینکه ممکن است به تنهایی یافت شود، ولی اغلب گلههایی را تشکیل میدهند که میتواند تا 50 عضو داشته باشند و شامل مادهها و بچههایشان(برای محافظت) میباشند. گورگوزنها انواعی از صداها را ایجاد میکنند بنابراین میتوانند با استفاده از آنها ارتباط برقرار کنند و هنگامی که در اضطراب هستند در مورد خطر به دیگر گور گوزنها هشدار دهند.
اغلب جفتگیری بین ماه آبان و بهمن صورت میگیرد که پس از آن گورگوزن ماده پس از یک دورهی بارداری که حدود 9 ماه طول میکشد یک بچه به دنیا میآورد. گورگوزن ماده برای محافظت از بچه آسیبپذیر خود از شکارچیان، آن را در پوشش گیاهی متراکم به دنیا میآورد و به مدت یک هفته در آنجا رها میکند. در طول این مدت مادر مرتباً برمیگردد تا از بچهی خود مراقبت کند و وقتی بچه به اندازهی کافی قوی میشود آنها برای حفاظت بهتر به دیگر گورگوزنهای ماده و بچههایشان ملحق میشوند.از شیر گرفتن بچه در 6 ماهگی صورت میگیرد اما بچههای گورگوزن به مدت طولانیتری با گروه باقی میمانند.
گورگوزن پستانداری گیاهخوار است، به این معنا که برای به دست آوردن مواد غذایی مورد نیاز جهت زنده ماندن خود، تنها از گیاهان تغذیه میکند. گورگوزنها برای ایمن ماندن از شکارچیان گوشتخوار متعدد که در زیستگاهشان زندگی میکنند، شب هنگام از برگها، ریشهها، تنههای درختان و علفها تغذیه میکنند. گورگوزن زبانی دارد که قادر به گرفتن اشیا میباشد و کمک میکند که برگهای تازهتر در بالای درخت را جدا کند و نیز هنگام بیرون کشیدن ریشهها از زمین به آنها کمک میکند. گورگوزنها مانند دیگر شاخدرازان( و گاوها که ارتباط نزدیکی با آنها دارند) دارای شکمی با چهار حفرهی نشخوارکننده است که به آنها کمک میکند سلولز موجود در گیاه را تجزیه کنند. جهت به حداکثر رساندن جذب مواد غذایی، در مقایسه با دیگر پستانداران دیگر مواد غذایی از سیستم گوارش آنها به آرامی عبور میکند.
گورگوزنها طعمهی شکارچیان متعدد بزرگی در محیط اطراف خود میباشند که پلنگها و نیز در برخی نواحی شیرها بیشترین تهدید طبیعی را برای آنها ایجاد میکنند. بچههای گورگوزن در بیشتر قسمتهای محدودهی طبیعی خود در معرض شکار پیتونها و کفتارها هستند. دیگر تهدید بزرگ گورگوزنها این واقعیت است که آنها مستعد بیماریها هستند و جمعیت کلی آنها در اواخر سالهای 1800تقریباً نابود شد. با این حال بیشترین خطر از سوی انسانها است که نه تنها آنها را مستقیماً و نیز با تله گذاشتن شکار میکنند بلکه عمدهی محدودهی طبیعی وسیع آنها را از طریق جنگل زدایی جهت کشاورزی و جمعآوری چوبهای گرمسیری برای صنعت چوب از بین بردهاند.
اگر چه گورگوزنها بیشترین فعالیت را بین صبح و غروب دارند اما مشخص شده است که گاهی اوقات در طول روز گشت میزنند اما هرگز پوشش گیاهی متراکم اطراف خود را ترک نمیکنند. گورگوزنها برای خنک شدن در گرما در گل غلت میخورند و سپس گل را روی درخت میمالند تا شاخهای سنگین و صاف خود را برق اندازند. با وجود اینکه گورگوزنها در طول سالها به عنوان غذا شکار میشدند، خرافات زیادی در مورد آنها وجود دارد. برخی از افراد بومی بر این باورند که نه تنها خوردن گورگوزن بلکه حتی دست زدن به آن باعث میشود که فرد دچار اسپاسم شود و بنابراین در این مکانها جمعیت گورگوزنها چندان تحت تأثیر شکار نبوده است.
گورگوزنها در مناطق زیادی در سراسر محدودهی طبیعیشان برای گوشتشان توسط انسانها شکار شدهاند و همچنین هدف شکارچیان تروفه بودهاند که باعث از بین رفتن جمعیت محلی آنها شد. بزرگترین تأثیری که انسانها بر گورگوزنها داشتند، این واقعیت است که مناطق وسیعی از زیستگاه طبیعی آنها برای ایجاد فضا جهت کشاورزی و چرای دامها از بین رفته است. این نزدیکیِ در حال افزایش به انسانها، باعث ایجاد بیماریهایی در گورگوزنها و کاهش شدید جمعیت به دلیل از بین رفتن زیستگاه و در نتیجه کمبود رو به رشد غذا و پوشش جنگلی مناسب که گورگوزنها به شدت با آن وابسته هستند شده است.
امروزه گورگوزن توسط سازمان بینالمللی حفاظت از محیطزیست به عنوان جانوری که در آینده نزدیک در خطر انقراض در طبیعت قرار دارد فهرست شده است. اگرچه گورگوزن کوهی همیشه کمیاب بوده است احتمال آن وجود دارد که در آینده تنها 75 گورگوزن در جنگلهای مرتفع کنیا که در آنجا تحت محافظت قرار ندارند باقی بمانند. گورگوزن دشتی در آفریقای غربی کمیابتر شده است و جمعیت آنها اگر چه در حال کاهش است اما در سراسر نواحی محدودهی تاریخیشان در آفریقای مرکزی گسترده است.
گورگوزن |
|
فرمانرو |
جانوران |
شاخه |
طنابداران |
رده |
پستانداران |
راسته |
جفت سمسانان |
تیره |
گاوان |
سرده |
بزآهو |
نام علمی |
Tragelaphus eurycerus |
نام معمول |
گورگوزن |
نام دیگر |
گورگوزن دشتی، گورگوزن کوهی |
گروه |
پستانداران |
تعداد گونهها |
دو |
موقعیت |
آفریقای غربی، شرقی و مرکزی |
زیستگاه |
جنگلهای متراکم و جنگلهای بامبو |
رنگ |
نارنجی، قرمز، قهوهای مایل به قرمز، سفید، قهوهای ، سیاه |
نوع پوست |
پشم |
اندازه |
1.7 تا 2.5 متر |
وزن |
150 تا 220 کیلوگرم |
حداکثر سرعت |
70 کیلومتر بر ساعت |
رژیم غذایی |
گیاهخوار |
طعمه |
برگها، تنهی درختان، علوفه |
شکارچیان |
پلنگها، کفتارها، شیرها |
سبک زندگی |
فعال در روز |
رفتار گروه |
انفرادی/ گلهای |
طول عمر |
10 تا 18 سال |
سن بلوغ جنسی |
20 تا 24 ماه |
دوران بارداری |
9 ماه |
متوسط تعداد بچه در هر زایمان |
1 |
سن از شیر گرفتن |
6 ماه |
وضعیت محافظت |
در نزدیکی تهدید |
اندازه جمعیت برآورد شده |
28000 |
بزرگترین تهدید |
از دست دادن زیستگاه |
خاصترین ویژگیها |
10 تا 15 راه سفید روی بدن |
واقعیت جالب |
شاخهای دراز و سنگین مارپیچی! |
نظر کاربران
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.