فوبیا یا حمله های اضطراب می تواند برای فرد بسیار آزار دهنده باشد. در اینجا برای شما یک روش درمانی به نام مواجهه درمانی را معرفی می کنیم. ...
مشخص شده است که مواجهه درمانی موثرترین درمان اضطراب برای افرادی است که اختلالات اضطرابی دارند. مواجهه درمانی شامل تمرین و کار بر روی ترسها برای کمتر شدن ترس است اما این روش چگونه کار میکند؟
مواجهه درمانی به شما کمک میکند مغزتان را دوباره آموزش دهید. این درمان تنها در مورد عادت کردن به ترس نیست بلکه مغزتان را دوباره آموزش میدهید تا ارسال سیگنال ترس را هنگام مواجهه با چیزی که خطر واقعی محسوب نمیشود، متوقف کند.
مردم در برابر حملههای اضطراب و فوبیا تلاش میکنند چون دریافتهاند که ترس آنها غیرمنطقی و اغراق شده است. آنها به شدت سعی میکنند با خودشان صحبت کنند که نترسند اما معمولاً این کار کمکی نمیکند بنابراین دست از تلاش برای دور کردن ترس برمیدارند و اینکار متأسفانه فقط ترس را تقویت میکند.
مواجهه درمانی به شما کمک میکند به مغز خود دوباره آموزش دهید که از فوبیا (ترس مرضی)، حمله اضطراب و دیگر اشکال اختلالهای اضطرابی رها شود.
در اینجا با نحوه تأثیرگذاری این روش درمانی آشنا میشویم:
وقتی مغز سیگنال خطر دریافت میکند، یک واکنش فوری ایجاد میکند که همان پاسخ شناختهشده "بجنگ یا بگریز" است. این پاسخ طبیعی به خودی خود هنگام مواجهه با خطر که نیاز به واکنش سریع و قوی داریم خوب است.
بادامه بخش بادامی شکل کوچکی در مغز است که مسئولیت تصمیمگیری بجنگ یا بگریز را به عهده دارد. بادامه سریع و بدون آگاهیبخش خودآگاه شما کار میکند، چون در محافظت از شما در شرایط خطر، سرعت حیاتی است. شما تنها وقتی که واکنش بدن خود و تأثیر بادامه بر آن و بر رفتار خود را میبینید (دویدن، فرار، پس کشیدن) متوجه میشوید که بادامه چه دستوری داده است (شامل همه احساسهای وحشت میشود)
هر زمانی که تصمیمی میگیریم، احتمال دو نوع خطا وجود دارد: یک خطا "مثبت کاذب" است، مثلاً تصور میکنید ببری نزدیک شما در پشت علفهای بلند پنهان شده است اما چنین نیست، این یک مثبت کاذب است. زمانی که شما خطای مثبت کاذب را انجام میدهید، بدون این که خطر وجود داشته باشد با تصور این که هست، ترسیدهاید.
خطای دوم منفی کاذب است. اگر به خود بگویید هیچ ببری در پشت علفهای بلند پنهان نشده است درحالیکه در واقع چنین است، این خطای منفی کاذب است. وقتی خطای منفی کاذب را انجام میدهید، احساس امنیت میکنید درحالیکه در خطر قرار دارید.
بادامه اهمیتی نمیدهد که چند مرتبه بدون دلیل و بی ضرورت شما را ترسانده است. تنها هدف بادامه این است که شما را زنده نگه دارد و نمیخواهد هیچگونه خطای منفی کاذب انجام دهد. اگر شما حمله اضطراب و فوبیا را تجربه میکنید و میخواهید بر آن غلبه کنید باید نوعی از درمان اضطراب را انجام دهید که این بخش از مغز را دوباره آموزش دهد و بهترین روش برای این کار مواجهه درمانی است.
بادامه همیشه مراقب است و به صورت منفعل در پس زمینه مراقب علائم خطر است. وقتی علامت خطری ببیند (چه واقعی چه کاذب) دکمه "بجنگ یا بگریز" را فشار میدهد و شما را ترس فرامیگیرد. وقتی خطر واقعی باشد این خوب است. ولی بادامه خیلی سختگیر نیست و اغلب وقتی خطری وجود ندارد به اشتباه اعلام خطر میکند.
وقتی شما از چیزی که ظاهراً خطر است میگریزید، بادامه از وضعیت خطر خارجشده و به حالت مراقبت پنهانی بازمیگردد. اگر از دست یک دزد فرار کردید این خوب است، اما اگر از یک فروشگاه پرجمعیت یا یک سگی که افسار دارد فرار کنید خوب نیست. اکنون بادامه شما شرطی شده که فروشگاه یا سگ را به عنوان خطر در نظر بگیرد و دفعه بعدی که شما با این موارد رو به رو شدید واکنش ترس را در شما ایجاد میکند.
بادامه با تداعی یاد میگیرد و شرطی میشود به طوری که فروشگاه پر جمعیت یا سگ را با خطر تداعی میکند. این بخش از مغز با افکار خودآگاه یاد نمیگیرد به همین علت است که نمیتوانید به همین راحتی با صحبت کردن و استدلال برای خود حمله اضطراب یا فوبیا را کنار بگذارید. حافظه ترس به عنوان ترس شرطی ذخیره شده است و تنها با شرطی شدن از بین میرود نه دلیل و منطق.
بادامه تنها زمانی یاد میگیرد که به طور کامل فعالشده و چیزی را که به نظرش خطر است، شناسایی کرده است و تنها حافظه و تداعیها و درسهای جدید را زمانی یاد میگیرد که شما ترسیدهاید. سایر مواقع در حالت غیرفعال و مراقبت منفعلانه قرار دارد.
بادامه تنها از تجربهها یاد میگیرد. اگر شما هر بار که دچار حمله اضطراب میشوید، از صحنهای فرار کنید، بادامه یاد میگیرد که باید از چنین موقعیتی فرار کنید تا ایمن باشید.
چطور میتوان چیز جدیدی را به بادامه آموخت؟ باید با مواجهه خود با محرک ترس (هر چیزی که از آن ترس غیرمنطقی دارید) ، آن را فعال کنید. اگر فوبیای سگ دارید محرک ترس شما سگ است، اگر در بزرگراه یا مسیرهای زیرزمینی مانند مترو دچار حمله اضطراب میشوید، محرک ترس شما همین است و باید به چنین جایی بروید. باید آنجا با همان احساس ترس بمانید تا احساس ترس کمتر شود.
این کار به بادامه این امکان را میدهد که یاد بگیرد این موقعیت خطری ندارد. به این صورت میتواند یاد بگیرد سگ (یا بزرگراه) تهدیدی که به آن شرطی شده بود نیستند. با تکرار این کار حافظه جدیدی ایجاد میشود که به شما اجازه میدهد بدون این که از فوبیا یا حملههای اضطراب رنج ببرید، زندگی کنید.
نباید این تمرین دادن بادامه را ناگهانی و سریع انجام دهید. کاری که باید انجام دهید مواجهه خود با محرک ترس است که پیوسته و آهسته (قدم به قدم) باید انجام باشد، سپس در همان محل بمانید (فرار نکنید) تا مطمئن شوید پیش از این که خودتان از موقعیت خارج شوید، ترستان تا حدی خارج شده باشد. میتوانید انواع مراحل غلبه را طی کنید یا این که همانند برخی فقط خود را رها کنید و منتظر بمانید ترستان کاهش یابد. در هر دو صورت مواجهه درمانی شما را قادر میسازد بادامه مغز خود را به شیوه خودش از نو با موارد جدید شرطی کنید.
نظر کاربران
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.