در این مقاله با تاثیر شگفت انگیز موسیقی روی ذهن و جسم خود آشنا خواهید شد. ...
همه طرفداران موسیقی قدرت شگفتانگیز آن بر هیجانات و افکار را میشناسند . موسیقیهای خوب میتواند یک روز معمولی را بهروز فوقالعاده و حتی معنوی تبدیل کنند. موسیقی کمک میکند احساس رهایی، تسکین ، قدرت، ... پیدا کنید.
اما تأثیر موسیقی فراتر از اینهاست: موسیقی که درست از کد ژنتیکی ما نشئت گرفته، از افکار و بدنمان گذر میکند و حتی بر روابط ما با دیگران نیز تأثیر میگذارد.
تمرین پیانو، نه تنها تواناییهای موسیقی را در شما بهبود میدهد، بلکه مهارتهای بصری و کلامی شما را نیز تقویت میکند و در مطالعهای بر روی کودکان 8 تا 11 ساله مشخص شد افرادی که کلاس موسیقی فوقبرنامه داشتهاند، آی کیوی کلامی و تواناییهای بصریشان در مقایسه با افرادی که آموزش موسیقی ندیده بودند، افزایش یافته بود. این نشان میدهد فواید یادگیری یک ساز موسیقی تنها یادگرفتن موسیقی نیست بلکه به ادراک بصری و شناختی نیز کمک میکند.
آیا تاکنون احساس کردهاید که هنگامی که به موسیقی گوش میدهید، در ستون فقرات خود احساس سرما میکنید و بدنتان مورمور میشود؟ طبق مطالعهای که در سال 2010 انجام شد، بیش از 90% از ما چنین تجربهای را در هنگام گوش کردن موسیقی داشتهایم.
با این حال، این که چه مقدار این احساس را داشته باشید، به شخصیت شما بستگی دارد. افرادی که یکی از پنج بعد شخصیتی که "پذیرای تجربه" نام دارد را بیشتر داشته باشند، احتمالاً در حال گوش دادن موسیقی بیشتر احساس سرما میکنند. در این مطالعه افرادی که ویژگی پذیرای تجربه در آنها شدید بود بیشتر ساز موسیقی مینواختند و بیشتر احتمال داشت که موسیقی برایشان مهم باشد.
اگر احساس مورمور شدن نمیکنید شاید باید کمی بیشتر تلاش کنید.
یک مطالعه اخیر، نتیجهای مغایر با یک توصیه قدیمی را نشان داد که بیان میداشت تلاش فعالانه برای احساس شادی بیشتر بیفایده است. در تحقیقاتی که در سال 2013 انجام شد، شرکتکنندگانی که به آهنگهای کلاسیک شاد گوش میدادند، درحالیکه فعالانه تلاش میکردند احساس شادی بیشتری داشته باشند، نسبت به افرادی که به صورت منفعل به موسیقی گوش میدادند بیشتر شاد میشدند.
از آنجایی که موسیقی اغلب یک فعالیت اجتماعی است، پرداختن به آن در کنار یکدیگر کمک میکند در کنار هم قرار بگیریم. مطالعهای بر روی تقریباً هزار شاگرد فنلاندی که در کلاسهای موسیقی گسترده شرکت کرده بودند انجام شد، و نشان داد که این افراد در مدرسه تقریباً در همه حوزهها ،حتی آنهایی که ارتباطی با کلاسهای موسیقی نداشت، رضایت بیشتری داشتند.
آوازخوانی در گروه کر و عملکرد جمعی، فعالیتهای محبوبی در کلاسهای موسیقی گسترده هستند. مطالعات دیگر انجامشدهاند که نشان میدهند مردم از همخوانی با یکدیگر بسیار لذت میبرند و این پیوند بین اعضای گروه را افزایش داده و حتی ممکن است موجب شود افراد یکدیگر را بیش از پیش دوست داشته باشند.
... یا حداقل میتواند به کاهش استرس و اضطرابی که همراه با بیماری کرونری قلب است کمک کند.
یک بازبینی از 23 مطالعهی انجامشده با شرکت تقریباً 1500 شرکتکننده، نشان داد که گوش دادن به موسیقی ضربان قلب را آرام کرده، و فشارخون و اضطراب را در بیماران قلبی کاهش میدهد، البته موسیقیهای آرامشبخش و نه موسیقیهای سنگینی همانند راک و متال.
‘مدیریت خلق و خو’ دلیل شماره یک علاقه افراد به موسیقی است. همه طرفداران موسیقی میدانند که موسیقی میتواند تأثیر پالایش روانی داشته باشد، اما هنوز شگفتانگیز است که برای برخی از مردم، در شرایط مناسب، موسیقی غمگین میتواند خلق آنها را بهبود ببخشد. چرا؟
طبق مطالعهای که در سال 2013 انجام شد مشخص شد موسیقی غمگین لذتبخش است چون ترکیب جالبی از هیجانات را به وجود میآورد که برخی از آنها مثبت و برخی منفی هستند.
ما هیجانات منفی را هم در موسیقی دریافت میکنیم اما آنها را شدید احساس نمیکنیم.
موسیقی ممکن است احساس متفاوتی به شما بدهد، اما مقدار کم موسیقی (به اندازه 15 ثانیه) میتواند قضاوت شما در مورد هیجاناتی که در چهرههای دیگران میبینید را نیز تغییر دهد.
مطالعهای که در سال 2009 انجام شد نشان داد که مقدار کمی موسیقی شاد موجب شد شرکتکنندگان چهرههای دیگران را شادتر ببینند. همین امر در مورد مقدار کم موسیقی غمگین نیز صادق است. بیشترین تأثیر زمانی مشاهده شد که افراد به چهرههایی که حالت خنثی داشتند نگاه میکردند. به عبارت دیگر مردم خلق موسیقی که گوش میدادند را در چهرههای دیگران میدیدند.
موسیقی به صورت طبیعی انسان را به یاد رنگهای خاصی میاندازد. افراد در فرهنگهای مختلف، انواع خاصی از موسیقی را با رنگهای خاصی در ذهنشان تطابق میدهند. در یک مطالعه در که سال 2013 انجام شد مردم مکزیک و امریکا تشابهات قابلتوجهی در ارتباط رنگهای تیره و کدر با قطعات غمگین موسیقی و رنگهای شفاف و روشنتر با موسیقی شاد ، داشتند.
مطالعه متعاقب آن نشان داد که این ارتباط رنگ با موسیقی به علت محتوای هیجانی موسیقی است.
در 60% از مردمی که سکته مغزی داشتهاند، ناحیه بینایی در مغز تحت تأثیر قرار میگیرد.
این منجر به غفلت بصری میشود: بیماران از دیدن اشیائی که در سمت مقابل بخش آسیبدیده مغز قرار دارند، ناتوان میشوند. اما مطالعات نشان میدهد که وقتی بیماران به موسیقی مورد علاقهشان گوش میکنند مقداری از توجه بیناییشان برمیگردد. بنابراین موسیقی میتواند ابزار مهمی در اصلاح سکته مغزی باشد.
نوزادان حتی در سن 5 ماهگی هم به موسیقی به صورت ریتمی واکنش نشان میدهند و به نظر میرسد که برایشان از گفتگو جالب تر باشد. در مطالعهای که در سال 2010 انجام شد، نوزادان با همه انواع مختلف موسیقی، بیاختیار حرکات موزون انجام میدهند و آنهایی که بیشتر با موسیقی هماهنگ بودند بیشتر میخندیدند.
شاید موسیقی واقعاً در ژن انسانها وجود داشته باشد!
نظر کاربران
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.