اهمیت تقویت ارتباط با دیگران در کودکانمان چیست؟ چگونه می توانیم برای برقراری ارتباط با دیگران به کودکان خود کمک کنیم؟
بهغیراز دوستانمان، افراد دیگر نیز به شکلهای مختلف به ما کمک میکنند. یک مربی ممکن است به نگرانیهای کودک شما گوش دهد، والدین یک دوست ممکن است کودک شما را به مدرسه برسانند، و یا یک کتابدار شاید در یافتن یک کتاب به شما کمک کند. کودکانی که ارتباطاتی قوی با شبکهای از افرادی که آنها را حمایت میکنند دارند در زندگی بهتر عمل خواهند کرد.
چرا ارتباط با دیگران خوب است؟
کودکانی که با افراد دیگر خانواده، دوستان، همسایهها و جامعه در ارتباط هستند از مزایای زیر برخوردارند:
• حس تعلق به یک شبکه، مکان یا جامعه
• فرصتهایی برای یادگیری در مورد کنار آمدن با دیگران
• افرادی که در زمان نیاز نزد آنها بروند
• شبکهای که با استفاده از آن میتوانند دربارهی شغلها و مهارتهای مختلف و بسیاری چیزهای دیگر بیاموزند
ارتباطات اجتماعی قوی همچنین میتواند عزتنفس کودک را تقویت کرده و او را به سمت دوستی با دیگران سوق دهد.
درواقع، کودک شما با عضویت در هر یک از گروههای زیر سود خواهد برد.
خانوادهی گسترده و بزرگ و دوستان خانوادگی
این افراد میتوانند حس تعلق را در کودک شما تقویت کنند. برخی از این افراد در زندگی کودک شما هستند چون شما آنها را انتخاب کردهاید، درحالیکه افراد دیگر بهگونهای با شما و کودکتان نسبتی دارند.
آنها یک موضوع موردعلاقه را با کودک شما سهیم هستند– برای مثال، از طریق جشن تولد گرفتن باهم. زمانی که کودک شما خبرهای مهمی دارد، این افراد خانواده و دوستان در هیجانات و دستاوردهای کودک با او شریک میشوند– برای مثال پدربزرگ و مادربزرگ او زمانی که برندهی جایزهای در مدرسه شود خوشحال خواهند بود.
ارتباط با دیگر بزرگسالان و خانوادهها همچنین به کودک کمک میکند که ببیند همهی خانوادهها یکسان نیستند و هریک به روشی متفاوت عمل میکنند. این امر به کودک شما این حس را میدهد که ارزشها، ایدهها و روالهای بسیار مختلفی در دنیا وجود دارند.
و زمانی که پدر و مادر تحتفشار قرار دارند، اعضای خانواده یا دوستان خانوادگی ممکن است به کمک آنها آمده و از آنها حمایت کنند. برای مثال، اگر شما مریض باشید و یا دیر برسید، میتوانند دنبال کودکتان بروند و او را از مدرسه بیاورند.
محله
زمانی که شما و کودکتان بیرون از خانه و در محلهی خود هستید، او میبیند که چگونه همسایهها با هم کار میکنند تا محیط محله امن و دوستانه شود. او با دیدن این صحنهها آنها را تحسین میکند. وقتی شما در خیابانهای محله خود قدم زده و یا دوچرخهسواری میکنید، تنها سلام کردن و یا دست تکان دادن برای همسایهها این احساس دوستانه را ایجاد میکند.
شما همچنین میتوانید اشارهای به افرادی مانند پلیس عبور کودکان از خیابان، مغازهداران، پزشکان، پرستاران کودک، کتابخانه داران و مسئولین خدمات اورژانس داشته باشید. شاید شما بتوانید دربارهی چگونگی دسترسی به این افراد در صورت نیاز با کودکتان صحبت کنید.
اجتماع
اجتماعات ورزشی، گروههای موسیقی، هنری، مذهبی، داوطلبانه، سرگرمی و پروژهها و فعالیتهای گروهی میتوانند به کودک شما فرصت دهند مهارت کسب کرده، علایق خود را دنبال نموده و به جامعه بازدهی داشته باشد. همچنین حضور در این گروهها روشی برای شما جهت ارتباط با والدین دیگر است.
شما میتوانید از طریق شورای محله و یا روزنامه محلی از فعالیتهایی که در محله شما برای خانوادهها وجود دارد با خبر شوید.
توصیههایی برای کمک به کودکان جهت برقراری ارتباط
در اینجا نکاتی آورده شده است تا به کودک خود کمک کنید با خانواده و دوستان و افراد دیگر در محله و اجتماع ارتباط برقرار کند:
• مهارتهای اجتماعی را تمرین کنید– برای مثال، سلام کردن، استفاده از کلمههای «لطفاً» و «ممنون»، گفتن «ببخشید»، و منتظر ماندن برای نوبت صحبت در مکالمات. کودک شما شیوهی صحبت شما با دیگران را میبیند و شما را الگوی خود قرار خواهد داد.
• به همراه کودک خود به عکسهای خانواده و دوستان نگاه کنید تا علاقهی او به روابطی که برای خانوادهی شما مهم هستند را برانگیزید.
• کودک خود را تشویق کنید تا از پدربزرگ و مادربزرگ و دوستان خانوادگی دربارهی زمانی که جوان بودند سؤال کند.
• برای خویشاوندان یا دوستان خانوادگی فرصتی فراهم کنید تا زمانی را با کودک شما صرف کنند.
• پیاده و یا با دوچرخه به یک پارک محلی بروید و به کودک خود اجازه دهید با وسایل آنجا بازی کند. بیرون رفتن و حضور در محله به شما و کودکتان این فرصت را میدهد تا افرادی جدید را ملاقات کنید.
• در مراسم اجتماعی شرکت کنید و کودکتان را نیز همراه با خود ببرید. فعالیت و حضور در همایشهای مدرسه، پارکهای عمومی و جشنها به شما و کودکتان فرصت میدهد تا با افرادی که با هم در حال کار هستند ارتباط برقرار کنید.
• به کودک خود نشان دهید که ارتباط چیزی دوطرفه است. زمانی که شما با اشخاص دیگر کارکرده و به آنها کمک میکنید، آنها نیز همین کار را برای شما میکنند. برای مثال، وقتی همسایههای شما در سفر هستند شما میتوانید نامههای آنها را جمعآوری کنید، و سپس زمانی که شما نیستید آنها این کار را برای شما انجام میدهند.
اگر کودک شما نیازهای خاصی دارد، سعی کنید روابط خود و او را با افرادی که میتوانند در مراقبت از او به شما کمک کنند تقویت کنید– برای مثال، پرستاران، معلمان کمکی، درمانگران، پزشکان و غیره. میتوانید به او کمک کنید که عکسی از یک تعطیلات خاص پیدا کند تا به پرستار خود نشان دهد.
امنیت کودکان
برخی افراد بزرگسال هستند که شاید نخواهید کودک شما با آنها ارتباطی داشته باشد.
وقتی کودک شما شروع به فعالیتی جدید با کارکنان حقوقبگیر یا داوطلب میکند، خوب است که دربارهی سیاست امنیت کودکان درسازمانی که آنها را استخدام کرده است اطلاعات کسب کنید. اگر در اطلاعات ثبتنام و فرمهای مجوز چیزی ذکر نشده است، اشکالی ندارد دربارهی آن بپرسید.
همیشه با افراد بزرگسالی که دور از خانه یا مدرسه با کودک شما در ارتباط هستند ملاقات داشته و صحبت کنید، و اطلاعات مربوط به آنها را با والدین دیگر در میان بگذارید. همچنین فکر خوبی است که کودک خود را تشویق کنید تا دربارهی افرادی که با آنها در ارتباط است به شما بگوید– برای مثال، یک فرد کمکی جدید در باشگاه ورزشی او.
همچنین میتوانید با کودک خود دربارهی اینکه وقتی احساس ناامنی یا ترس میکنیم چه اتفاقی ممکن است در بدن ما بیفتد صحبت کنید.
برای مثال، گاهی ممکن است کسی چیزی گفته و یا کاری انجام دهد که احساس بدی به شما بدهد و یا شما را عصبی یا وحشتزده کند. قلب شما ممکن است بسیار تند بزند و یا احساس تهوع یا دلپیچه داشته باشید. این ممکن است نشانهای باشد برای اینکه احساس امنیت نمیکنید.
شاید نیاز باشد دربارهی تفاوت میان کمی احساس هیجانزدگی یا عصبی بودن– برای مثال، احساسی که قبل از آواز خواندن در یک کنسرت کلاسی دارید– و احساس عدم امنیت برای کودکتان توضیح دهید.
کودک خود را تشویق کنید تا آگاه و هوشیار باشد. زمانی که برای قدم زدن در محله میروید، با او بازی سؤال و جواب کنید و از او سؤالاتی مانند این بپرسید: «چه کسی را میتوانی ببینی؟» «چرا مردم در خیابان هستند؟» «مردم مشغول چهکاری هستند؟». احتمالاً شما و کودکتان متوجه میشوید که بیشتر افراد به دنبال کارهای هرروزهی خود میروند. این به کودک شما کمک میکند تا از امنیت شخصی خودآگاه باشد.