از بخش ششم راهنمای جامع اصطلاحات ستاره شناسی در این مقاله دیدن نمایید.
فورانهای خورشیدی | Prominence, solar
حلقهای از گاز خنکتر که بالای سطح خورشید دیده میشود، و گاهی اوقات به سمت خارج به فضا فوران میکند.
پروتون | Proton
یک ذره با بار مثبت که بخشی از هسته اتم را تشکیل میدهد.
پیش سیاره |Protoplanet
مرحلهای در شکلگیری یک سیاره، که در آن مرحله پیش سیاره ها در درون دیسک های گازی تشکیل شده و قسمت های داخلی آنها بر اثر حرارت زیاد ذوب شده و لایه های مختلف را تشکیل می دهند. این پیش سیاره ها سپس در مدارهای خود با هم برخورد کرده و در نهایت سیاره اصلی را به وجود می آورند.
پیشستاره | Protostars
جنین یک ستاره، که با استفاده از انقباض گازها در داخل ابر ملکولی ماده بین ستاره ای، بر اثر گرانش و ایجاد هسته تشکیل می شود. این مرحله که ابتدایی ترین مرحله تشکیل یک ستاره است برای یک ستاره به اندازه خورشید حدود 100 هزار سال به طول می کشد، و پس از آن پیش ستاره تبدیل به ستاره تی ثوری می شود.
ستاره تپ اختر | Pulsar
ستارههای فروپاشیده که به طور عمده از نوترونها تشکیل شدهاند. تپاخترها، ستارههای نوترونی جوانی هستند که به سرعت به دور خود میگردند.
کوانتوم | Quantum
واحدهای تفکیک ناپذیری که نور در آن منتشر و یا جذب میشود.
کرومودینامیک کوانتومی | Quantum chronodynamics
نظریه ای که فعل و انفعالات بین کوارک ها و گلوئون ها را توصیف میکند.
مکانیک کوانتوم | Quantum mechanic
تئوری ای که از قانون کوانتوم پلانک و اصل عدم قطعیت هایزنبرگ ایجاد شده است. مکانیک کوانتومی شاخهای از علم فیزیک است که با پدیدههای فیزیکی در مقیاس نانوسکوپیک سر و کار دارد، که در آن واکنشها در حد و اندازه ثابت پلانک هستند.
کوازار | اختروش | Quasar
هسته درخشان یک کهکشان جوان فعال در دور دست که مناطق خارجی آن، آن قدر کم نور هستند که دیده نمیشوند.
کوارک | Quark
یک ذره بنیادی باردار که تحت تأثیر نیروی بین اتمی قوی قرار دارد. پروتون ها و نوترون ها هر کدام از سه کوارک تشکیل شده اند.
رادار | Radar
سیستمی که از امواج رادیویی متناوب برای مشخص کردن مکان اشیا استفاده میکند. در این سیستم، از زمان بین فرستادن موج و بازگشت آن برای تعیین مکان جسم استفاده میشود.
سرعت شعاعی | Radial velocity
سرعت حرکت یک جسم، به سمت یا به دور از ناظر سرعت شعاعی نامیده می شود.
نور باران | Radiant
نقطه ای در آسمان که انتظار میرود باران شهاب سنگی در آن نقطه اتفاق بیفتد.
تابش | Radiation
در علم فیزیک، تابش فرآیندی است که در آن، امواج الکترومغناطیسی از داخل یک خلأ و یا رسانه حاوی ماده عبور میکنند.
کهکشان رادیویی | Radio galaxy
کهکشان فعالی که به همان اندازهای که نور از خود تابش میکند به همان میزان انرژی را نیز به صورت امواج رادیویی از خود منتشر میکند. کهکشانهای رادیویی، کهکشانهای بسیار کمیابی هستند، به طوری که از هر 1،000،000 کهکشان، یکی از آنها کهکشان رادیویی میباشد.
رادیو تلسکوپ | Radio telescope
تلسکوپی که امواج رادیویی اشیاء فضایی را میتواند دریافت کند.
واپاشی هستهای | Radioactive decay
شکستن خود به خود یک نوع هسته اتم و تبدیل آن به نوع دیگر واپاشی هستهای نامیده میشود. در این فرایند، هسته یک اتم ناپایدار انرژی خود را از دست داده و پرتو یونی از خود متصاعد میکند.
غول سرخ | Red giant
یک ستاره با سن بالا که لایههای خارجی آن متورم شده و دمای کمی دارد. این ستارهها در مراحل آخر چرخه تکامل ستاره ای قرار دارند و دارای وزنی بین 0.3 تا هشت برابر جرم خورشید هستند.
انتقال به سرخ | Red shift
تغییر طول موج نور و یا تشعشعات الکترومغناطیسی یک جسم و یا انتقال آن به سمت انتهای قرمز طیف نوری، زمانی که جسم در حال دور شدن از ناظر است. این وضعیت به دلیل پدیده دوپلر اتفاق می افتد.
تلسکوپ بازتابی | Reflector
تلسکوپی که با استفاده از آینهها، تصویر را تشکیل میدهد.
تلسکوپ انکساری | Refractor
تلسکوپی که با استفاده از عدسیها، تصویر را تشکیل میدهد.
قدرت تفکیک | Resolving power
توانایی یک تلسکوپ برای به تصویر کشیدن دو جسم نزدیک به هم به صورت مجزا، قدرت تفکیک نامیده میشود.
رزونانس
حالتی که در آن یک جسم در حال گردش، تحت تأثیر آشفتگیهای گرانشی دورهای یک جسم دیگر قرار میگیرد.
حرکت بازگشتی | رتروگراد | Retrograde Motion
حرکت ظاهری یک سیاره، سیارک و یا ستاره دنباله دار در خلاف جهت اجرام دیگر در همان سیستم است.
چرخش دو جسم در جهت معکوس به نسبت هم حرکت رتروگراد نامیده میشود، بهطور مثال چرخش یک قمر به دور سیاره، در جهت مخالف چرخش سیاره. این وضعیت نشان میدهد که آن قمر توسط سیاره اسیر شده و در گذشته جزء آن سیاره نبوده است. در منظومه شمسی، همه سیارهها به جز زهره و اورانوس که حرکت رتروگراد به دور خورشید دارند، در همان جهت چرخش خورشید به دور خود، به دور آن گردش می کنند.
دره گسل | Rift valley
دره ای طولانی که به وسیله فرورفتن قطعات سنگی پوسته یک سیاره، بین دو گسل یا گروهی از گسلها که تقریباً در جهت موازی هم قرار دارند ایجاد میشود.
عروج | Right ascension
مختصات سماوی که مشابه طول جغرافیایی در روی زمین است .
حد روش | Roche Limit
شعاع دور یک جسم آسمانی، که در صورتی که یک جسم آسمانی کوچک تر ثانویه که به وسیله نیروی گرانشی خود شکلش را حفظ کرده است از آن فاصله به جسم اول نزدیکتر شود، به علت نیروی کششی بیشتر جسم اول به نسبت نیروی گرانشی خود شیء دوم، از هم متلاشی شده و به صورت سنگ هایی به دور سیاره اولیه شروع به گردش می کند. (همانند حلقه های زحل)
ماهواره | Satellite
هر جسم کوچکی که به دور یک جسم بزرگ تر گردش میکند. اگرچه این کلمه معمولاً برای سنگهای آسمانی و یا ماهوارههایی که توسط انسانها ساخته شدهاند و دور سیاره گردش میکنند استفاده میشود.
اسکارپ | Scarp
خطی از صخرهها، که به وسیله فرسایش و یا گسل ایجاد شده است.
شعاع شوارتزشیلد | Schwarzschild radius
شعاع افق رویداد در اطراف یک سیاه چاله است.