ز نیکلاس کوپرنیک به عنوان پایهگذار ستارهشناسی مدرن یاد میشود. در کنار ستارهشناسی، او یک ریاضیدان، فیزیکدان، متکلم چند زبانه، دانشمند کلاسیک، مترجم و هنرمند نیز بود.
مقدمه
از نیکلاس کوپرنیک به عنوان پایهگذار ستارهشناسی مدرن یاد میشود. اولین فردی بود که یک کیهانشناسی کامل خورشید مرکز را ایجاد کرد که در آن، زمین مرکز جهان نبود. نظریهی خورشید مرکز کوپرنیک، زمینهای برای انقلاب علمی قرن 16 و 17 میلادی، که با نام انقلاب کوپرنیکی نیز شناخته میشود، را ایجاد کرد. کار او برای همیشه جایگاه بشریت در آسمانها را تغییر داد. دیگر انسانها نمیتوانستند منطقاً فکر کنند که اهمیت او از دیگر مخلوقات بیشتر است. در کنار ستارهشناسی، او یک ریاضیدان، فیزیکدان، متکلم چند زبانه، دانشمند کلاسیک، مترجم و هنرمند نیز بود.
دوران اولیهی زندگی
نیکلاس کوپرنیک در 19 فوریه 1473 در شهر تورون در پادشاهی لهستان متولد شد. پدر او، یک بومی کراکو، یک بازرگان عمدهفروش بود. مادر نیکلاس دختر بازرگان ثروتمند تورن بود. نیکلاس کوچکترین فرزند خانوادهاش بود. پس از مرگ پدر نیکولاس، او در سن 10 سالگی توسط داییاش، لوکاس واتزنرود، که اسقف کلیسای کاتولیک در پروس شرقی بود بزرگ شد. در سال 1941 تا 1942 نیکلاس ثبتنام خود در فرهنگستان کراکو را کامل کرد. پس از آن زمان در طول سه سال بعد، تحت نظر معلمش آلبرت برودزوسکی خود را وقف علوم ریاضی کرد و اتفاقاً مقداری مهارت نقاشی نیز به دست آورد.
در آنجا بود که کوپرنیک با ستارهشناسی آشنا و به آن علاقهمند گشت. در سال 1503 او مدرک دکترای خود در رشتهی فقه را گرفت.
مشارکتها و دستاوردها
در طول این دوران در آکادمی کراکو او دانش کامل ریاضیات و ستارهشناسی را به دست آورد. او همچنین علوم طبیعی و آرمانی ارسطو و ابن رشد را مطالعه کرد که سبب علاقهی او به مطالعه شد و او را بافرهنگ انسانی آشنا کرد. در سال 1497 او به مطالعاتش در ایتالیا ادامه داد. در ایتالیا کوپرنیک به دانشگاههای مختلفی رفت از جمله بولونیا، پادوا و فرارا. در آنجا او دو مدرک دکترای حقوق و پزشکی گرفت. با شرکت در سمینارهای ستارهشناسی بسیاری از ستارهشناسان ایتالیایی مانند دومنیکو نووارا دو فرارا، کوپرنیک به گسترش دانش ستارهشناسی خود ادامه داد.
بازگشت به لهستان
پس از شش سال مطالعه، کوپرنیک در سال 1503 به لهستان بازگشت و به عنوان کشیش عالیرتبه در کلیسای جامع فرومبورک منصوب شد و برای باقی روزهای عمرش یک زندگی محافظتشده داشت. علاوه بر وظایف مربوط به روحانیت، او تحقیقات ستارهشناسی و تمرینات پزشکی خود را ادامه داد.
شروع نظریه خورشید مرکزی
در سال 1503 پایههای کار بزرگ او در فرومبورک گذاشته شد، و او در آنجا کار بر روی نظریهی خورشید مرکزی را آغاز کرد. کار او یک شرح مختصر از مکانیسم خورشید مرکزی ، بدون دستگاههای ریاضی بود و و در بعضی از جنبههای مهم ساختار هندسی خود، از کتاب De revolutionibus متمایز بود. اما کار او همچنان بر روی پیشفرض حرکت سهگانه ی زمین پایهریزی شده بود.
مشهور شدن
کوپرنیک یک نسخهی خطی نوشت که نظریهی جدید او را توضیح میداد که توسط بسیاری از ستارهشناسان خوانده شد و شایعات ادعای کوپرنیک دربارهی گردش زمین به دور خورشید به سرعت در سراسر اروپا پخش شد. نظریهی او بسیاری از ریاضیدانان و ستارهشناسان را جذب کرد و آنها برای یادگیری بیشتر دربارهی این مقاله نزد کوپرنیک آمدند. در سال 1540 یکی از این افراد به نام رتیکوس کتابی به چاپ رساند که این نظریه را آشکار میکرد. اگرچه کوپرنیک در سال 1530 کتابش با نام گردش افلاک آسمانی (De revolutionibus orbium coelestium) را تکمیل کرده بود، از ترس واکنشها نسبت به این نظریه بسیار جدید، آن را منتشر نکرده بود.
انتشار کتاب و مرگ
سرانجام در سال 1543 او کتابش را به چاپ رساند و در همان سال از دنیا رفت. کتاب او به عنوان آغازی برای ستارهشناسی مدرن و تعریف ظهور و تجلی عیسی که سبب آغاز انقلاب علمی شد مورد توجه است.