تولد و زندگی در ایتالیا

فیثاغورس یک فیلسوف مشهور یونانی و یک معلم مذهبی بوده است که در سال 575 قبل از میلاد مسیح در جزیره‌ی ساموس متولد شد. او رهبر مکتب فکری ای بود که اعتقاد داشتند روح می‌تواند تناسخ کند و او این ایده را به عنوان یک اصل جهانی گسترش داد.

منسریکوس (Mnesarchus) پدر فیثاغورس بود. او برای فرار از ظلم پولیکریت که در سال 538 قبل از میلاد به قدرت رسیده بودند به جنوب ایتالیا فرار کرد. گفته شده است که او در بابل و مصر نیز بوده است. او و پیروانش در شهر کرتن ( حب السلاطین) در جنوب ایتالیا به قدرت رسیدند. در همان مکان فیثاغورس برای این فرقه‌ی جدید مکتبی را به وجود آورد. این احتمال داده شده است که فیثاغورس در دولت محلی نیز مشارکت داشته تا آنها بتوانند مردم را نصیحت کنند تا مطابق تعلیمات آن‌ها ساده و پاک زندگی کنند. اما دشمنان به پیروان فیثاغورس حمله کرده و این فرقه را ریشه کن کردند. بنابراین، پس از حمله فیثاغورث از ایتالیا اخراج شد و یا با میل خودش از آنجا رفت. او در سال 495 پیش از میلاد در تاپونتون در گذشت.

 

تعلیمات دینی

فیثاغورس و پیروانش کارهای زیادی در زمینه علم و دین انجام دادند. آموزش‌های دینی ای که او می‌داد بر اساس اصل تناسخ بود که مطابق باور جاودانگی روح است و بیان می کند که تا زمانی که روح بتواند خود را قید این زندگی آزاد کند، دوباره در جسمی جدید متولد می‌گردد.

حکمت فیثاغورسی از دیگر سیستم های فلسفه متفاوت بود. این سیستم تنها به دنبال حقیقت زندگی نبود، بلکه درباره‌ی روش  زندگی کردن برای رسیدن به مقصد نهایی نیز موعظه می‌کرد. این موارد، آن را بیش از فلسفه، شبیه به مذاهب مرموز کرده بود. بسیاری از اعتقادات این سیستم، به نظر غیرقابل تفکر یا ماوراء طبیعی می‌آمدند و از منابع متعددی مانند سحر و جادو، آداب و رسوم محلی و اعتقادات سنتی یونان گرفته شده بودند که در حالیکه آنها سیستم های بسیار منطقی و خلاقانه علمی را گسترش می دادند، ابن اعتقادات را نیز داشتند.

یک جنبه‌ی مهم دیگر این نظریه، رابطه کل زندگی بود. اعتقاد آن دوران بر این بود که روح در حیوانات و گیاهان نیز وجود دارد اما اثباتی برای این وجود ندارد که نشان دهد که فیثاغورس اعتقاد داشت که روح می تواند به شکل گیاه نیز متولد شود. او گفته بود که صدای دوست خود را در زوزه یک سگ شنیده است. طبق تعالیم او، تعداد زندگی‌هایی که روح می تواند در آنها متولد شود نامحدود بود. فیثاغورس خودش می‌گفت که 4 زندگی متفاوت را به یاد دارد. پیروان فیثاغورس و دیگران به طور محرمانه به این فرقه دینی پیوستند، اما بعدها گفت شد که دستورات این مکتب به شکل درستی توسط آن افراد اجرا نشد.

 

آموزش‌های ریاضی

قسمت های میان محدود و نامحدود توسط فیثاغورس تعریف شد. فیثاغورت فرض را بر این گذاشت که اصل جهانی، یک عدد بوده و محدودشده و به ماده شکل داده است. تحقیقات او در فواصل (گام ها) موسیقی بود که سبب شد کشف کند فواصل اصلی که میان 4 عدد صحیح اول است می‌تواند در قالب نسبت‌های عددی نیز تعریف شود. او همچنین نظریه ای داد که مجموع 4 عدد صحیح اول (1 تا 4) ده است و طبیعت کامل اعداد را دریافت.

کار فیثاغورس با نام "Tetractys of the Decad” آنقدر مورد احترام بود که مردم ترجیح می‌دادند به جای خدایانشان، به آن سوگند بخورند. قضیه‌ی مشهور مثلث قائم الزاویه که توسط فیثاغورس کشف شد امروزه در اسناد یافته شده از حمورابی، پادشاه بابل نیز دیده می‌شود. فیثاغورس کارهای قابل‌توجهی در مرتب‌سازی و سازمان‌دهی دانش ریاضیات انجام داده است.

فیثاغورس دو تناقض یعنی محدود و نامحدود را به عنوان قاعده‌های حیاتی بیان کرد. زوج یا فرد بودن اعداد با محدود و نامحدود بودن برابر است، درست مثل جمع یا مفرد، مرد یا زن، راست یا چپ، حرکت یا ایستادن، کج یا راست، تاریک یا روشن، مستطیل یا مربع و خوب یا بد. مشخص نبود که برای این گروه‌بندی یک دلیل وجود داشته است یا بیشتر.

 

دیدگاه کیهان شناختی

پیروان فیثاغورس با کیهان‌شناسی آشنا شدند و در این زمینه دیدگاه‌های متفاوتی نسبت به همراهانشان داشتند. این ارم، تنها به دلیل دانش آن‌ها در ریاضیات و باورهای مذهبی‌شان بوده است. مهم‌ترین نظریه این بود که کره‌ی زمین به شکل کره است و در مرکز جهان می‌چرخد. آن‌ها معتقد بودند که در مرکز این سیستم آتش وجود دارد اما برای مردم قابل دیدن نیست و می‌گفتند سمتی از زمین که آنها در آن بودند، پشت به آن آتش قرار گرفته است.

علاوه بر این، آن‌ها معتقد بودند که خورشید بازتابی از این آتش است و 5 سیاره‌ی دیگر دورتر هستند و باید مسیرهای طولانی تری را دور آن طی کنند. مشخص نیست چه مقدار از این نظریه‌ها توسط خود فیثاغورس مطرح شده است. بعدها افراد زیادی گفتند که این ایده‌ها توسط فیلولوس ارائه می شده‌، اگرچه همه‌ی افراد گروه در بیان آن نقش داشته‌اند.

فیثاغورس برای آموزش‌های دینی و ریاضی خود در دنیای غرب مشهور است. او یک معلم دینی قوی بود و بسیاری از باورهای قدیمی یونانیان، بر اساس آموزش‌های فیثاغورس می‌باشد.