قرآن کریم - سوره نازعات


تاریخ ارسال :

۲۵ آبان ۱۳۹۲

قرآن کریم - سوره نازعات

وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا


 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

 

وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا [٧٩:١]

سوگند به فرشتگانی که (جان مجرمان را بشدّت از بدنهایشان) برمی‌کشند،

﴿١﴾

 

 

وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا [٧٩:٢]

و فرشتگانی که (روح مؤمنان) را با مدارا و نشاط جدا می‌سازند،

﴿٢﴾

 

 

وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا [٧٩:٣]

و سوگند به فرشتگانی که (در اجرای فرمان الهی) با سرعت حرکت می‌کنند،

﴿٣﴾

 

 

فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا [٧٩:٤]

و سپس بر یکدیگر سبقت می‌گیرند،

﴿٤﴾

 

 

فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا [٧٩:٥]

و آنها که امور را تدبیر می‌کنند!

﴿٥﴾

 

 

يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ [٧٩:٦]

آن روز که زلزله‌های وحشتناک همه چیز را به لرزه درمی‌آورد،

﴿٦﴾

 

 

تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ [٧٩:٧]

و بدنبال آن، حادثه دومین [= صیحه عظیم محشر] رخ می‌دهد،

﴿٧﴾

 

 

قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ [٧٩:٨]

دلهایی در آن روز سخت مضطرب است،

﴿٨﴾

 

 

أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ [٧٩:٩]

و چشمهای آنان از شدّت ترس فروافتاده است!

﴿٩﴾

 

 

يَقُولُونَ أَإِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ [٧٩:١٠]

(ولی امروز) می‌گویند: «آیا ما به زندگی مجدّد بازمی‌گردیم؟!

﴿١٠﴾

 

 

أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا نَّخِرَةً [٧٩:١١]

آیا هنگامی که استخوانهای پوسیده‌ای شدیم (ممکن است زنده شویم)؟!»

﴿١١﴾

 

 

قَالُوا تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ [٧٩:١٢]

می‌گویند: «اگر قیامتی در کار باشد، بازگشتی است زیانبار!»

﴿١٢﴾

 

 

فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ [٧٩:١٣]

ولی (بدانید) این بازگشت تنها با یک صیحه عظیم است!

﴿١٣﴾

 

 

فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ [٧٩:١٤]

ناگهان همگی بر عرصه زمین ظاهر می‌گردند!

﴿١٤﴾

 

 

هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَىٰ [٧٩:١٥]

آیا داستان موسی به تو رسیده است؟!

﴿١٥﴾

 

 

إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى [٧٩:١٦]

در آن هنگام که پروردگارش او را در سرزمین مقدّس «طوی» ندا داد (و گفت):

﴿١٦﴾

 

 

اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ [٧٩:١٧]

به سوی فرعون برو که طغیان کرده است!

﴿١٧﴾

 

 

فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَىٰ أَن تَزَكَّىٰ [٧٩:١٨]

و به او بگو: «آیا می‌خواهی پاکیزه شوی؟!

﴿١٨﴾

 

 

وَأَهْدِيَكَ إِلَىٰ رَبِّكَ فَتَخْشَىٰ [٧٩:١٩]

و من تو را به سوی پروردگارت هدایت کنم تا از او بترسی (و گناه نکنی)؟!»

﴿١٩﴾

 

 

فَأَرَاهُ الْآيَةَ الْكُبْرَىٰ [٧٩:٢٠]

سپس موسی بزرگترین معجزه را به او نشان داد!

﴿٢٠﴾

 

 

فَكَذَّبَ وَعَصَىٰ [٧٩:٢١]

امّا او تکذیب و عصیان کرد!

﴿٢١﴾

 

 

ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعَىٰ [٧٩:٢٢]

سپس پشت کرد و پیوسته (برای محو آیین حق) تلاش نمود!

﴿٢٢﴾

 

 

فَحَشَرَ فَنَادَىٰ [٧٩:٢٣]

و ساحران را جمع کرد و مردم را دعوت نمود،

﴿٢٣﴾

 

 

فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ [٧٩:٢٤]

و گفت: «من پروردگار برتر شما هستم!»

﴿٢٤﴾

 

 

فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الْآخِرَةِ وَالْأُولَىٰ [٧٩:٢٥]

از این رو خداوند او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار ساخت!

﴿٢٥﴾

 

 

إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّمَن يَخْشَىٰ [٧٩:٢٦]

در این عبرتی است برای کسی که (از خدا) بترسد!

﴿٢٦﴾

 

 

أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ ۚ بَنَاهَا [٧٩:٢٧]

آیا آفرینش شما (بعد از مرگ) مشکل‌تر است یا آفرینش آسمان که خداوند آن را بنا نهاد؟!

﴿٢٧﴾

 

 

رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا [٧٩:٢٨]

سقف آن را برافراشت و آن را منظّم ساخت،

﴿٢٨﴾

 

 

وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا [٧٩:٢٩]

و شبش را تاریک و روزش را آشکار نمود!

﴿٢٩﴾

 

 

وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَاهَا [٧٩:٣٠]

و زمین را بعد از آن گسترش داد،

﴿٣٠﴾

 

 

أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا [٧٩:٣١]

و از آن آب و چراگاهش را بیرون آورد،

﴿٣١﴾

 

 

وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا [٧٩:٣٢]

و کوه‌ها را ثابت و محکم نمود!

﴿٣٢﴾

 

 

مَتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ [٧٩:٣٣]

همه اینها برای بهره‌گیری شما و چهارپایانتان است!

﴿٣٣﴾

 

 

فَإِذَا جَاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَىٰ [٧٩:٣٤]

هنگامی که آن حادثه بزرگ رخ دهد،

﴿٣٤﴾

 

 

يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ مَا سَعَىٰ [٧٩:٣٥]

در آن روز انسان به یاد کوششهایش می‌افتد،

﴿٣٥﴾

 

 

وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَن يَرَىٰ [٧٩:٣٦]

و جهنّم برای هر بیننده‌ای آشکار می‌گردد،

﴿٣٦﴾

 

 

فَأَمَّا مَن طَغَىٰ [٧٩:٣٧]

امّا آن کسی که طغیان کرده،

﴿٣٧﴾

 

 

وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا [٧٩:٣٨]

و زندگی دنیا را مقدّم داشته،

﴿٣٨﴾

 

 

فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَىٰ [٧٩:٣٩]

مسلّماً دوزخ جایگاه اوست!

﴿٣٩﴾

 

 

وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ [٧٩:٤٠]

و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی بازدارد،

﴿٤٠﴾

 

 

فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ [٧٩:٤١]

قطعاً بهشت جایگاه اوست!

﴿٤١﴾

 

 

يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا [٧٩:٤٢]

و از تو درباره قیامت می‌پرسند که در چه زمانی واقع می‌شود؟!

﴿٤٢﴾

 

 

فِيمَ أَنتَ مِن ذِكْرَاهَا [٧٩:٤٣]

تو را با یادآوری این سخن چه کار؟!

﴿٤٣﴾

 

 

إِلَىٰ رَبِّكَ مُنتَهَاهَا [٧٩:٤٤]

نهایت آن به سوی پروردگار تو است (و هیچ کس جز خدا از زمانش آگاه نیست)!

﴿٤٤﴾

 

 

إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخْشَاهَا [٧٩:٤٥]

کار تو فقط بیم‌دادن کسانی است که از آن می‌ترسند!

﴿٤٥﴾

 

 

كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا [٧٩:٤٦]

آنها در آن روز که قیام قیامت را می‌بینند چنین احساس می‌کنند که گویی توقّفشان (در دنیا و برزخ) جز شامگاهی یا صبح آن بیشتر نبوده است!

﴿٤٦﴾