در مقاله ی زیر در ابتدا بخشی کوتاه از ماجرای شکست یک شرکت را می گوییم. سپس 4 درسی که در مورد چگونگی به انجام رساندن کارها از این داستان میتوان گرفت را در ادامه بازگو میکنیم. ...
در مقالهای که اخیراً با عنوان "یاد بگیریم رها کنیم: چطور موفقیت، دوک ناکم (Duke Nukem) را کشت" را مطالعه کردم، ماجرای شرکت 3D Realms در تگزاس و چگونگی توسعه بازی Duke Nukem 3D در سبک تیراندازی اولشخص شرح دادهشده بود. Duke Nukem 3D ، بازیای بود که انتظار میرفت انقلابی را در این سبک بازی ایجاد کند.
توسعه بازی Duke Nukem در سال 1997 و تنها یک سال پس از انتشار بازی بسیار موفق Duke Nukem 3D، کلید خورد. ولی درنهایت این شرکت پروژه را در سال 2009 متوقف کرد. این یعنی یک پروژه توسعه 12 ساله شکستخورده! حضور در این پروژه باید مثل یک کابوس بوده باشد. صرف آنهمه وقت، تنها برای یک پروژه (در مقایسه بازمان معمول 2 تا 3 سال برای تولید یک بازی) که درنهایت با شکست روبرو میشود! دیگر لازم نیست به حدود 20 میلیون دلار که برای این پروژه بر باد رفت اشارهکنیم!
ولی چرا این اتفاق افتاد؟ چرا این پروژه تبدیل به کابوسی وحشتناک شد؟ این ماجرا درسهای زیادی در مورد کارهایی که "نباید" انجام داد به ما میآموزد. درست است که یادگیری این درسها برای کسانی که درگیر این پروژه بودند بسیار گران تمام شد ولی خوشبختانه ما برای آموختن آنها، نیازی به تجربه چنین شکستی نداریم.
بروسارد (جرج بروسارد _ George Broussard، تولیدکننده و طراح بازی) نمیتوانست انتشار بازی Duke Forever را جز در حالتی که دارای آخرین تکنولوژی روز و گیم پلی (Gameplay) باشکوه باشد، بپذیرد. او نمیخواست این بازی فقط خوب باشد، بلکه انتظار داشت این بازی همانند نسخه اولیه بازی یعنی Duke Nukem 3D، از تمام بازیهایی که تاکنون وجود داشته برتر باشد!
ولی ازآنجاییکه تکنولوژی هرروز پیشرفت میکند، به نظر میرسد بروسارد در حال دویدن بر روی تردمیل بوده است!
درست است که شما باید برای بهترین بودن تلاش کنید ولی میان این دو مسئله که شما تلاش کنید تا آنجا که امکانش هست کارتان رو خوب انجام دهید یا اینکه در مورد ایده آل بودن و بینقص بودن وسواس داشته باشید تفاوت وجود دارد. حقیقت این است که شما ممکن است هیچگاه به آن درجه از کامل بودن که در نظر دارید نرسید. تکنولوژی همیشه در حال بهبود و پیشرفت است. زمانی که شرکت 3D Realms به آن معیارهای ایده آلی که در نظر داشت نزدیک شد، تکنولوژی پیشرفت کرده بود و معیارهای یک بازی ایده آل را تغییر داده بود. همین مسئله تولید این بازی را به پروژهای بیپایان تبدیل کرد
باید مراقب باشید که ایده آل گرایی مانع به نتیجه رسیدن کار نشود. تا جایی که میتوانید خوب عمل کنید ولی متوجه باشید که شما هیچگاه نمیتوانید بینقص باشید. برخی مواقع لازم است برای به نتیجه رساندن کار، از بعضی چیزها صرفنظر کنید. فراموش نکنید که مسئولیت شما، نتیجه گرفتن از کار است.
مایک ویلسون (Mike Wilson) بازاریاب سابق بازی در شرکت آیدی سافتور (id Software) با 15 سال تجربه در این زمینه، حدس میزند بروسارد به خاطر موفقیت بزرگ بازی Duke Nukem 3D هوش و حواس خود را ازدستداده بود. ویلسون میگوید: "هنگامیکه دوک بیرون آمد، او و همکارانش برای دقایقی پادشاهان زمین بودند. و چنین موقعیتی هرچند وقت یک باراتفاق میافتد؟ چقدر امکان دارد که یک فرد بتواند در زمینه خود بهطور مطلق بهترین باشد؟ درواقع آنها در همان لحظه باقی ماندند!"
شما قبلاً در زمینهای موفقیت داشتهاید و میخواهید در آینده نیز همان سطح از موفقیت را تکرار کنید. این بسیار خوب است، البته به جز این مسئله که این هدف ممکن است انتظارات غیرواقع گرایانه ای در شما ایجاد کند.
واقعیت این است که شما نمیتوانید "همیشه" موفق باشید. حتی بهترین ورزشکار جهان نیز بارها و بارها شکستخورده و شکست خواهند خورد. آیا این انتظار برای یک ورزشکار واقعگرایانه است که در صورت حضور در هر مسابقه، برنده آن باشد؟ البته که نه. بنابراین شما باید انتظاراتتان واقعی و معقول باشد. نگذارید موفقیتهای گذشته شما را متوقف سازد.
در طول سالهایی که بروسارد مشغول ساخت Duke Nukem Forever بود، بازیها بزرگتر و بزرگتر شده بودند.
یکی از کارکنان سابق میگوید: "آنها همچنان طرحی که در سال 1995 داشتند را پیش میبردند و تلاش میکردند با گروهی کوچک، یک بازی مدرن، پر حجم و بزرگ تولید کنند. "
تنها به این دلیل که طرحی درگذشته بسیار عالی عمل کرده است، باعث نمیشود که آن طرح حالا هم خوب از کار در آید. جهان در حال تغییر است و اگر خودتان را همراه با آن تغییر ندهید، ممکن است کنار گذاشته شوید.
مشکل بسیاری از افراد آن است که انتظار تکرار همان موفقیت گذشته را دارند، درصورتیکه کارشان را با دنیای اطرافشان تطبیق ندادهاند. چطور آنها انتظار دارند همان سطح از موفقیت را داشته باشند درصورتیکه با ذهنیت پنج سال پیش کار میکنند؟ درحالیکه یک فرد همراه با بقیه دنیا پیش نمیرود چطور میتواند انتظار تکرار موفقیت را داشته باشد؟
هرگاه کسی میپرسید Duke Nukem Forever چه موقع به اتمام میرسد، آنها پاسخ میدادند: "هر وقت تمام شد!"
این داستان یک نمونه تشدید شده از قانون پارکینسون (Parkinson's law) در سر کار است. قانون پارکینسون میگوید:
"انجام یک کار بهاندازه زمانی که برای آن تعیینشده، طول میکشد"
در مورد این بازی نیز هیچ زمانی برای پایان پروژه تعیین نشد که به معنی داشتن زمان بینهایت است. بر اساس قانون پارکینسون، انجام این پروژه به بینهایت زمان نیاز داشت!
همچنین این مسئله که شرکت در آن زمان از اعتبار مالی زیادی برخوردار بود، نیز شرایط را بدتر کرد.
درواقع پول زیاد هم یکی از عوامل شکست بورسارد بود.
آزادی مالی بورسارد باعث انحراف از نظم و قاعده شد. او میتوانست گرفتن تصمیمات سخت را برای همیشه به عقب بیندازد. "یک روز بورسارد آمد و گفت ما میتوانیم پنج سال دیگر بدون آنکه یک بازی بیرون بدهیم، به کارمان ادامه دهیم" چراکه شرکت 3D Realms هنوز پول زیادی در حساب خود داشت.
وقتی شما منابع نامحدودی برای انجام یک پروژه دارید، درواقع راههای زیادی نیز برای هدر دادن آن در اختیاردارید. اگر میخواهید به نتیجه برسید، برای آن کار محدوده و حد تعیین کنید. برای خود زمان محدود و بودجه کمی در نظر بگیرید. به این شکل است که شما میتوانید کارها را به سرانجام برسانید.
نظر کاربران
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.