یکی از آرزوهای همیشگی بسیاری از افراد این است که بتوانند یک زندگی پربار و پر از دانش و پیشرفت داشته باشند. اکنون سؤال این است که چطور باید به این شکل زندگی کرد؟ ...
یکی از بهترین راهها برای پاسخ به این سؤال این است که به زندگی کسانی که هم اکنون در زمینههای مختلف دانشمند هستند نگاه کرده و از آنها درس بگیریم. به این افراد، همه چیز دان یا بحرالعلوم میگویند.
همه چیز دان ها افرادی هستند که در زمینههای مختلف مهارت بسیاری دارند. این افراد در چند زمینه زندگی و پیشرفت میکنند. یکی از مشهورترین مثالهای این افراد، ابنسینا است که در زمینه فلسفه و انسانشناسی و طب و ریاضیات به درجات بالای علمی رسیده بود.
توجه داشته باشید که منظور این مقاله این نیست که ما هم باید همه چیز دان شویم، بلکه ما میتوانیم از آنها یاد بگیریم که چطور ذهنی باز و ایده پذیر داشته باشیم. با بررسی خصوصیات این افراد، چند مورد زیر به ذهن میآید:
کنجکاوی بارزترین ویژگی در میان همه چیز دان ها است. این ویژگی کنجکاوی است که آنها را به کاوش در زمینههای مختلف تشویق میکند. آنها میخواهند جهان را از زوایای مختلف بشناسند و حوادث و اتفاقات جدید را تجربه کنند.
پس حس کنجکاوی خودتان را تقویت کنید. همه چیز را مسلم و اثباتشده فرض نکنید. ذهنی باز داشته باشید و به دنبال مسائل جالب باشید.
یکی از چیزهایی که من در طریقه صحبت کردن افراد همه چیز دان دیدم، انرژی و شور بسیار در هنگام حرف زدن بود. معمولاً انرژی و شور این افراد، آن قدر بر دیگران اثرگذار است که شما میتوانید در هنگام صحبت با آنها، شور و هیجانی که درونتان به وجود میآید را حس کنید. این افراد به این دلیل که به کاری علاقه دارند، آن را انجام میدهند نه به خاطر این که مجبور به انجام آن کار هستند.
پس چیزهایی را پیدا کنید که شما را به هیجان میآورد. چیزهایی که به آنها علاقه دارید را پیداکرده و آنها را دنبال کنید.
این خصوصیت به ویژه در همه چیز دان های امروزی قابل مشاهده است. ناتان میرولد ابتدا مدرک دکترای خود را در فیزیک کوانتوم دریافت کرد و بر روی کیهانشناسی کار کرد. سپس سراغ اطلاعات تکنولوژی رفت تا آنکه مدیر فناوری مایکروسافت شد.
جرد دایموند نیز سرگذشتی مشابه ناتان میرولد دارد. نگارش کتاب اسلحه ها، میکروبها و فولاد¬ نوشته جرد دایموند، نیازمند داشتن درک عمیق در چندین رشته بوده است.
او پس از آنکه از دانشگاه کمبریج فارغالتحصیل شد، در سال 1965 برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه هاروارد شد و در سال 1968 مدرک دکترای خود در زمینه فیزیولوژی را در دانشگاه پزشکی UCLA دریافت کرد. این در حالی بود که در طی 20 سال تحصیل، به موازات آن تحصیل در زمینه پرندهشناسی در گینه نو را نیز دنبال میکرد و چندین پروژه تحقیقاتی در گینه نو و جزایر اطراف آن انجام داد. دایموند در دهه پنجم زندگی خود، به تدریج در رشته سوم یعنی تاریخ طبیعی نیز پیشرفت و به موقعیت کنونی خود یعنی استادی دانشگاه UCLA در زمینهٔ جغرافیا رسید
در واقع فرد همه چیز دان همانند یک کارآفرین است که ابتدا بر روی یک کسبوکار تمرکز کرده و وقتی آن را به موفقیت رساند، کسب و کاری جدید راه میاندازد. به این طریق، او دیگر مجبور نیست هم زمان در چند جا تلاش کند. در عوض او تمرکز خود را برای دستیابی به درک عمیق و یادگیری کامل در آن زمینه میگذارد.
بنابراین ابتدا در یک زمینه کاملاً مهارت پیدا کنید و سپس به سراغ زمینه دیگر بروید. این مسئله بعدها به شما در ایجاد ارتباط میان رشتهها و زمینههای مختلف کمک خواهد کرد.
این مزیت بزرگی است که افراد همه چیز دان نسبت به دیگر افراد دارند. درحالیکه متخصصان معمولاً از زاویه و دیدگاه زمینه و رشته خود به مسائل نگاه میکنند، افراد همه چیز دان میتوانند زمینههای مختلف را به یکدیگر ربط دهند. هنگامی که آنان در یک زمینه پیش میروند، دانش و تجربه خود در زمینه دیگر را نیز به همراه خود به این زمینه میآورند. این مسئله به آنها امکان میدهد که مسائل را با دید متفاوت نگاه کنند. آنها چیزهایی را میبینند که افراد دیگر قادر به دیدن آن نیستند.
شما هم باید همین کار را بکنید. هنگامی که بر روی یک زمینه و رشته کار میکنید، تجربه و ایدههای زمینههای دیگر را نیز با خود به زمینه جدید بیاورید و میان زمینههای مختلف ارتباط برقرار کنید. به این صورت ایدههای جدید به ذهنتان خواهد رسید.
نظر کاربران
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.