بی شک همه ی شما نام ملاصدرا را شنیده اید. در این مقاله با زندگی نامه و برخی از آثار ملاصدرا آشنا می شوید. ...
پدر ملاصدرا، خواجه ابراهيم قوامي، مردی دانشمند و وزیر فرماندار پارس بود و با همه مالومنال و اعتبار و کسب و شغلش، از داشتن فرزند مرحوم بود، تا اینکه با توسل به نذرونیاز، از این نعمت برخوردار گردید و خداوند در ظهر روز نهم جمادیالاولی سال 980 قمري فرزندی به او داد که نام محمد را بر وی گذاشتند. شیراز در آن دوران، مهد علم و ادب بود و ازآنجاکه خانواده خواجه ابراهیم از اعیان و اشراف شیراز به شمار میرفت و این فرزند هم بعد از سالها انتظار به دنیا آمده بود، محمد از آموزش و تربیت ویژهای بهرهمند گردید.
صدرالدين محمد (صدرا) در سن ۶ سالگی به همراه پدرش در پی شاه محمد خدابنده به قزوین (پایتخت آن دوران صفویان) رفت و دوران نوجوانی و جوانیاش را در آن سامان سپری کرد. در همانجا با شیخ بهایی و میرداماد آشنا شد و در ظرف مدتي كوتاه توانست با نبوغ خود سرآمد شاگردان آنها گردد.
شيخ بهاء هم در علوم اسلامي، و هم در نجوم و رياضيات نظري و مهندسي و معماري و پزشكي و هم یکسری از علوم مرموز پنهاني ماوراء طبیعی استاد بود.
ميرداماد، نابغه بزرگ ديگری بود که از همه دانشهای روزگار خود باخبر بود، ولي حوزه درس او به فقه و حديث و بيشتر به فلسفه اختصاص داشت. وي در دو شاخه مشائي و اشراقي فلسفه اسلامي ممتاز و سرآمد بود و خود را همپایه ابنسینا و فارابي و استاد تمام فلاسفه پيرو آن دو میدانست. ملاصدرا بيشترين بهره خود را در فلسفه و عرفان از ميرداماد گرفت و همواره او را مرشد و استاد حقيقي خود معرفي میکرد.
با انتقال پايتخت صفويه از قزوين به شهر اصفهان (سال 1006 هـ ./ 1598 م) شيخ بهاءالدين و ميرداماد نيز به همراه شاگردان خود به اين شهر آمدند. ملاصدرا در مدرسهٔ خواجهٔ اصفهان نیز از محضر درس استادانش شیخ بهایی، میرداماد (معلم ثالث) و میرفندرسکی بهره جست. ملاصدرا دروس فقه، علوم حدیث و تفسیر را از شیخ بهایی، حکمت الهی و حکمت شرق و غرب را از میرداماد و علم ملل و نحل را از میرفندرسکی آموخت.
ملاصدرا كه در آن زمان 26 تا 27 سال داشت، در فكر يافتن مباني جديدي در فلسفه بود و به تحقيق عميق در مسائل فلسفه معاصر خود پرداخت و بهاینترتیب نهال مكتب معروف خود با نام حكمت متعاليه را اندکاندک ایجاد کرد. ملاصدرا در اصفهان به تحقیق و پژوهش و تعلیم ادامه داد و مدتی به دلیل وفات مادرش از اصفهان به شیراز رفت.
ملاصدرا در شیراز ازدواج کرد و نخستین فرزندش نیز در آنجا به دنیا آمد. با شروع درسهای ملاصدرا در اصفهان، آزارها، تهمتها و تکفیرها از هر سو روانهی او شد. رقباي او كه مانند بسياري از فيلسوفان و متكلمان، از فلاسفه پيش از خود تقليد مینمودند، و از طرفي موقعيت اجتماعي خود را نزد ديگران درخطر میدیدند، با انگیزه دفاع از عقايد خود و شايد از روي حسادت، بناي بدرفتاري را با وي گذاشتند و آراء نو او را به مسخره گرفتند و به او توهين روا داشتند و درنهایت حکومت صفوی را مجبور کردند که ملاصدرا را از اصفهان تبعید کند.
به همین دلیل ملاصدرا همراه کاروان کوچک خود (زن و کودک خردسالش) راهی قم شدند. ملاصدرا مدتی را در قم گذراند، اما خود را به کسی معرفی نکرد. وی به سبب گرما و بدي آبوهوا و شايد دلايل اجتماعي مشابه شيراز، خانوادهی کوچک خود را بهسوی روستایی به نام کهک به راه انداخت.
ناراحتی روحي ملاصدرا سبب گرديد كه تا مدتي درس و بحث را رها كند و همانگونه كه خود وي در مقدمه كتاب بزرگ خود ـ اسفار ـ گفته است، عمر خود را به عبادت و روزه و رياضت بگذراند و از اين فرصت جبري كه زمانه براي وي فراهم كرده بود، استفاده کرده و مراحل و مقامات معنوي عرفاني را با شتاب بيشتري طي كند. وي در اين دوران توانست به مرحله كشف و شهود غيب برسد و حقايق فلسفي را با ديده دل ببيند و همين سبب شد كه مكتب فلسفي خود را كامل سازد.
وی پس از مدتی مجدداً شروع به تدریس و پژوهش کرد و در همان روستای کوچک و دورافتاده به برگزاری جلسات درس مبادرت نمود.
دو فرزند دیگر ملاصدرا در کهک به دنیا آمدند. دختر بزرگش در آنجا ازدواج کرد و نوهاش هم در آنجا به دنیا آمد. وی همچنین در آنجا شاگردان بزرگی همچون فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی را تربیت کرد و کتاب بیهمتایش «اسفار اربعه» را نوشت که فلسفهی اسلامی را دگرگون کرد. وي در مقدمه كتاب اسفار دلايل بيزاري خود را از جاهلان فرزانه نماي زمان خود و عزلت و تصوف خويش را در كهك (روستايي دورافتاده در سي كيلومتري شهر مقدس قم) بيان داشته است: " من وقتي ديدم زمانه با من سر دشمني دارد و به پرورش اراذل و جهال مشغول است و روزبهروز شعلههای آتش جهالت و گمراهي برافروختهتر و بدحالي و نامردي فراگيرتر میشود، ناچار روي از فرزندان دنيا برتافتم و دامن از معركه بيرون كشيدم و از دنياي خمودي و جمود و ناسپاسي به گوشهای پناه بردم و در انزواي گمنامي و شکستهحالی پنهان شدم ...". اهمیت کتاب اسفار تا دورهی قاجار معلوم نشد.
پس از تبعید ملاصدرا از اصفهان به قم، اللهوردی خان گرجی حاکم فارس، بر آن شد که برای این دانشمند در شیراز مدرسهای ساخته و از او برای تدریس در این مدرسه دعوت کند. با پایان یافتن ساختوساز بخشی از این مدرسه، اللهوردی خان چشم از جهان بست و فرزند وی امامقلیخان، ساخت مدرسه را به پايان برد و پس از فتح هرمز و بیرون کردن پرتقالیها از خلیجفارس، حکم رفع تبعید ملاصدرا را از شاهعباس گرفته و ملاصدرا را به شیراز دعوت کرد.
ملاصدرا نوشتن «اسفار» را تازه تمام کرده بود که این دعوتنامه از حاکم شیراز را دریافت کرد.
ملاصدرا دوباره به شیراز برگشت و از نخستین روزهای تحویل گرفتن کلید مدرسهی خان، بساط درس و بحث را در مدرسهی تازه ساخته شده شروع کرد. او در آن زمان دیگر چنان آوازهای پیداکرده بود که تلاش بدخواهان برای آزارش، در وی اثر نداشت و بهجایی نمیرسید.
ملاصدرا شیعهمذهب و پیرو آئین دوازدهامامی بود، و به اصول و فروع دین اسلام و مذهب شیعه اعتقاد داشت.
ملاصدرا بر این باور بود که مذهب شیعه دو وجه دارد، وجه ظاهری، یعنی همان شریعت و احکام دینی، و وجه باطنی، که همان درونمایه و حقیقت مذهب شیعه است و ملاصدرا آن را عرفان شیعی مینامید. او برای رستگاری انسان، هم شریعت و پایبندی به فرایض دین را لازم میشمرد و هم سیر و سلوک عرفانی برای رسیدن به حقیقت مذهب شیعه را ضروری میدانست.
ملاصدرا اگرچه به عرفان باور داشت، اما کوتاهی از احکام و واجبات دین را به بهانهٔ سیر و سلوک عرفانی رد میکرد.
ملاصدرا در طول عمر 71 سالهاش هفت بار با پاي پياده به حج مشرف شد. در آخرین سفر، دچار بیماری شد و به سال 1050 ه .ق در شهر بصره از دنیا رفت. بااینحال در حال حاضر اثری از قبر این دانشمند بزرگ باقی نمانده است.
• الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة العقلیة
• مفاتیح الغیب
• أسرار الآیات
• التعلیقة علی إلهیات الشفاء (ناتمام)
• شرح اصول الکافی (ناتمام)
• المشاعر
• إیقاظ النائمین
• رسالة فی الواردات القلبیة (التسبیحات القلبیة)
• رسالة فی الحشر
• رسالة فی إتصاف الماهیة بالوجود
• رسالة فی التشخص
• رسالة فی الحدوث
• رسالة فی القضاء والقدر
• رسالة فی سریان الوجود
• رسالة مسماة بإکسیر العارفین
• تفسیر القرآن الکریم:
الف ـ آیة النور
ب ـ آیة الکرسی
ج ـ سورة الأعلی
د ـ سورة البقرة (ناتمام)
ه ـ سورة الجمعة
و ـ سورة الحدید
ز ـ سورة الزلزال
ح ـ سورة السجدة
ط ـ سورة الطارق
ک ـ سورة الفاتحة
ل ـ سورة الواقعة
م ـ سورة الیس
• سه اصل
• رسالة العرشیة
• المظاهر الإلهیة
• متشابهات القرآن
• المسائل القدسیة (الحکمة القدسیة ـ القواعد الملکوتیة ـ طرح الکونین)
• أجوبة مسائل بعض الخلان
• الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة
• المبدأ والمعاد
• زاد المسافر (زاد السالک)
• رسالة فی إتحاد العاقل والمعقول
• أجوبة المسائل الجیلانیة
• أجوبة المسائل الکاشانیة
• أجوبة المسائل النصیریة
• رسالة فی إصالة جعل الوجود
• التنقیح فی المنطق (اللمعات الإشراقیة فی الفنون المنطقیة)
• الحشریة
• الخلسة
• خلق الأعمال (الجبر والتفویض ـ القدر فی الأفعال)
• دیباجة عرش التقدیس
• شواهد الربوبیة
• الفوائد:
الف ـ رد الشبهات الإبلیسیة
ب ـ شرح حدیث «کنت کنزا مخفیا»
ج ـ فی بیان الترکیب بین المادة والصورة وإرتباطها بقاعدة بسیط الحقیقة
د ـ فی ذیل آیة الأمانة
ه ـ فی المواد الثلاث
• رسالة اللمیة فی إختصاص الفلک بموضع معین (حل الإشکالات الفلکیة)
• رسالة فی المزاج
• تفسیر سورة التوحید (۱)
• تفسیر سورة التوحید (۲)
• رسالة الوجود
• حل شبهة الجذر الأصم
• کسر اصنام الجاهلیة
• التصور والتصدیق
• شرح الهدایة الأثیریة
• التعلیقة علی شرح حکمة الإشراق
• الحاشیة علی القبسات
• اثبات شوق الهیولی بالصورة
• شرح حدیث «خلق الأرواح قبل الأجساد بألفی عام»
• الحرکة الجوهریة
• الحاشیة علی الرواشح السماویة (مشکوک)
• تفسیر حدیث «الناس نیام فإذا ماتوا إنتبهوا» (مشکوک)
• رسالة فی الإمامة (مشکوک)
• دیوان شعر (جمعآوری ملا محسن فیض)
• نامهها (دو نامه به میرداماد و...)
نظر کاربران
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.