۸ مهر ۱۳۹۲

18 نکته که آرزو می‌کردم در 18 سالگی کسی به من می‌گفت

۸ مهر ۱۳۹۲ 9440 بازدیدکننده 10 نظر
18 نکته که آرزو می‌کردم در 18 سالگی کسی به من می‌گفت در این مقاله می خوانید

ما شما را با 18 نکته که آرزو می کردید در 18 سالگی کسی به شما میگفت آشنا می‌کنیم. ...

18 نکته که آرزو می‌کردم در 18 سالگی کسی به من می‌گفت

18 نکته که آرزو می‌کردم در 18 سالگی کسی به من میگفت

صبح امروز در قهوه سرای ساحلی مورد علاقه‌ام، در حال خواندن یک کتاب بودم که یک پسر 18 ساله کنارم نشست و گفت:" خیلی کتاب باحالیه، مگه نه؟" و این جوری شد که بحث ما شکل گرفت.

او گفت که تا 2 هفته‌ی دیگر از دبیرستان فارغ‌التحصیل می‌شود و بلافاصله در پاییز، کار کالجش را باید شروع کند. به من گفت: "اما من هیچ برنامه خاصی برای زندگی ندارم و در حال حاضر فقط دنباله رو بقیه‌ی همکلاسی‌هایم هستم."

سپس با چشمانی صادق و مشتاق شروع به پرسیدن سؤالات گوناگون کرد.

چه کاره‌ هستید؟

چه زمانی، و چطوری متوجه شدید که میخواید چکاره بشید؟

چرا این کار را کردید؟ چرا آن کار را نکردید؟

چیزی هست که آرزو کنید ای کاش به شکل دیگری انجام می‌دادید؟

غیره و غیره و غیره

من تا جایی که می‌توانستم سعی کردم به سؤالاتش جواب بدهم و با توجه به محدودیت زمانی که داشتم سعی کردم  توصیه‌های مفید و معقولی داشته باشم. بعد از نیم ساعت گفتگو، او از من تشکر کرد و از هم جدا شدیم.

اما در راه برگشت به خانه فکرم مشغول بود و به گفتگویی که داشتیم، فکرمی کردم. کاملاً به نظرم نوستالژیک می‌آمد به شکلی که به یاد 10 سال پیش خودم افتادم. بنابراین دوباره سؤالاتش را توی ذهنم مرور کردم و شروع به تصور همه چیزهایی که دوست داشتم زمانی که 18 سالم بود یکی به من میگفت کردم.

بعد حتی یک قدم فراتر رفتم و به این فکر کردم که اگر امکان سفر به گذشته بود، خودم را در 18 سالگی چه نصایحی می‌کردم.

خب، بعد از چند فنجان قهوه و چند ساعتی تأمل، این‌ها چیزهایی هستند که آرزو می‌کردم کسی در 18 سالگی به من می گفت:

 

1خودتان را وقف این کنید که تعداد زیادی اشتباه انجام بدید

اشتباهات به شما درس‌های مهمی می‌ آموزند. بزرگ‌ترین اشتباهی که می‌توانید مرتکب شوید این است که هیچ کاری نکنید، صرفاٌ به این دلیل که از اشتباه کردن وحشت دارید. بنابراین دودل نشوید. در زندگی، شانس آوردن به ندرت اهمیت دارد، استفاده از شانس و فرصت است که مهم است. شما هیچ‌وقت نمی‌توانید 100درصد مطمئن باشید که اوضاع خوب پیش خواهد رفت، اما می‌توانید 100 درصد مطمئن باشید که اگر دست روی دست بگذارید هیچ کاری انجام نمی‌شود. بیشتر وقت‌ها باید دل را به دریا زد. مهم نیست نتیجه چه می‌شود. در نهایت همیشه کارها آنطوری که باید پیش خواهند رفت. یا شما موفق شوید،  و یا درسی یاد میگیرید. در هر صورت برد با شماست. همیشه به یاد داشته باشید که اگر کاری نکنید، هرگز به اطمینان نخواهید رسید و در نهایت در همان نقطه ای که هستید برای همیشه باقی خواهید ماند.

 

2یک کار سخت را که از انجامش لذت می‌برید، انتخاب کنید

اگر قرار بود به خود 18 ساله‌ام چند نصیحت کاری درست و حسابی بکنم، حتماً می‌گفتم که کاری را بر اساس سلیقه‌ی دیگران، اهدافشان و یا پیشنهاد‌هایشان انتخاب نکن. به خودم می‌گفتم کار را  صرفاً به علت اینکه آن شغل پرطرفدار است یا اینکه طبق آمار و ارقام، حسابی پول‌ساز است، انتخاب نکن. به خودم می‌گفتم انتخاب درست شغلی، کلیدش یک چیز است و آن یافتن کاری دشوار است که از انجامش لذت میبری. از آنجایی که انسان با خودش روراست است و سلیقه و دغدغه خود را در زندگی دنبال می‌کند، حتماً موفقیت را در آن چیزی که دوست می‌دارد، خواهد یافت و شاید از آن مهم تر، این باشد که در اینصورت، چند سال بعد از خواب بیدار نمی‌شوید و خود را در کاری که از آن متنفرید نمی‌بینید و با خود نمی‌گویید که "من چطور می توانم 30 سال دیگر این کار را تحمل کنم". پس اگر الآن دارید کار سختی را انجام می‌دهید که از لحظه‌لحظه انجام آن لذت می‌برید، متوقف نشوید. شما در مسیر درستید. چون کار سخت، سخت نخواهد بود در صورتی که بر حسب علاقه انجام گیرد.

 

3هرروز، زمان، انرژی و پول را روی خود سرمایه‌گذاری کنید

گر روی خودتان سرمایه‌گذاری کنید، چیزی برای باخت وجود ندارد و با گذشت زمان مسیر زندگی‌تان تغییرمی کند. شما محصول اطلاعات خود هستید. هرچه بیشتر انرژی، پول و زمان برای کسب اطلاعات ماندگار خرج کنید، کنترل زندگی‌تان را بهتر در دست خواهید گرفت.

 

4به دنبال کشف ایده‌ها و فرصت‌های نو باشید

ترس طبیعی‌تان از باخت و احساس شرمندگی، شما را بعضی مواقع از امتحان چیزهای جدید بازمی‌دارد. اما شما باید بر این ترس‌ها و نگرانی‌ها فائق شوید، برای اینکه داستان زندگی شما، بر فراز خیلی از تجربیات کوچک و خاص رقم می خورد. و هر چه تجربیات شما خاص تر باشند، داستان زندگی‌تان جالب تر خواهد شد. پس به دنبال تجربه‌های جدید باشید و با کسانی که دوست دارید آن‌ها را درمیان بگذارید. اگر این‌چنین نباشد، زندگی بی‌معنی است.

 

5وقتی قصد دارید که مهارت‌های شغلی‌تان را ارتقا بخشید، بر حوزه‌ای محدود تمرکز کنید

مثلاً به مراحل کاراته توجه کنید: کمربند مشکی، به نظر خیلی خارق العاده تر از کمربند قهوه ای می آید. اما آیا کمربند قهوه‌ای خیلی از کمربند قرمز خارق العاده تر است؟ شاید به نظر خیلی‌ها نه! به یاد داشته باشید که جامعه برای افراد متخصص ارزش بالایی قائل می‌شود. سخت کار کردن اهمیت دارد، ولی نه زمانی که در جهت های گوناگون پخش شده باشد. پس تمرکز خود را برای یادگیری برخی مهارت های کاری خاص قرار داده و در آنها به مرحله کمال برسید.

 

6مردم قادر به خواندن ذهن شما نیستند. آنچه در ذهن دارید را با آنها در میان گذارید

مردم هرگز نخواهند فهمید که شما چه حسی دارید، مگر اینکه آنرا با ایشان در میان گذارید. رئیستان؟ بله، او هرگز نمی‌داند که شما امیدوارید که ارتقای شغلی پیدا کنید، چون شما هنوز او را در جریان قرار نداده‌اید. در زندگی شما مجبورید که با دیگران تعامل کنید. و اغلب مجبورید که برای ارتباط، شما پیش‌قدم شوید. شما لازم است که به دیگران بگویید به چه چیز می‌اندیشید. به همین سادگی.

 

7. در تصمیم‌گیری‌ها فرز باشید و به سرعت هم دست به کار شوید

یا شما سریع عمل کرده و فرصت‌ تازه را تصاحب می کنید، یا فرد دیگری این کار را انجام می دهد. در هر صورت، با نشستن و فکر کردن ، شما قادر به ایجاد تغییر نبوده و نمی‌توانید در کارها پیشرفت کنید.  به یاد داشته باشید که تفاوتی عمده وجود دارد بین دانستن چگونگی انجام کاری، با در حقیقت انجام آن. دانش بدون عمل بی‌فایده است.

 

8تغییر را بپذیرید

شرایط هرچقدر هم که الان خوب یا بد باشد، در  آینده تغییر خواهد کرد. این چیزی است که می‌توانید روی آن حساب کنید. پس تغییر را پذیرفته و بدانید تغییر، به علتی رخ داده است. این علت، همیشه در ابتدای امر ساده و واضح نیست، ولی در نهایت ارزشش را خواهد داشت.

 

9خیلی نگران اینکه دیگران درباره شما چه فکر می‌کنند نباشید

به طور کلی، اینکه بقیه درباره شما چه فکر می‌کنند یا چه می‌گویند، مهم نیست. وقتی 18 ساله بودم اجاره می‌دادم که نظرات دوستان و همکلاسان کالجم تصمیماتم را تحت تأثیر قرار دهد. و در آن روزها، آن‌ها مرا از ایده‌ها و اهدافی که واقعاً به آن‌ها اعتقاد داشتم دور کردند. الآن می‌فهمم،بعد از 10 سال، که این شکل زندگی احمقانه است به خصوص وقتی که می‌بینم همه‌ی آن آدم‌ها  که من به نظراتشان توجه می‌کردم،دیگر در زندگی من حضوری ندارند و پراکنده‌شده‌اند.مگر زمانی که بخواهید در برخورد اول، تأثیر آن‌چنانی داشته باشید(مصاحبه‌ی شغلی،قرار ملاقات و ...) ، اجازه ندهید نظرات دیگران سد راه پیشرفتتان شود. اینکه آن‌ها درباره‌ی شما چه می‌گویند و چه می‌اندیشند اصلاً مهم نیست. آنچه مهم است این است که شما درباره خود چه فکرمی کنید. 

 

10همیشه با خود و دیگران صادق باشید

یک زندگی صادقانه  آرامش ذهنی را به بار می‌آورد. و آرامش ذهن قابل قیمت‌گذاری نیست.

 

11در کالج و در بدو آغاز کارتان، با افراد زیادی صحبت کنید

رؤسا، همکاران، اساتید، همکلاسی‌ها، اعضای باشگاه، دیگر دانش‌آموزان خارج از رشته و حوزه‌ی اجتماعی شما، دستیاران اساتید، مشاورین شغلی، رؤسای کالج، دوستان دوستانتان، هرکسی! چرا؟ ایجاد شبکه ارتباطی حرفه‌ای. من از زمان فارغ‌التحصیلی از کالج، برای 3 کارفرما کارکرده‌ام.(2 کارفرمای اول را با شرایط خوب ترک کردم)، اما فقط با اولین کارفرما مصاحبه داشتم.2  کارفرمای بعدی بر اساس توصیه‌ی یک مدیر بخش استخدام (کسی که سال‌ها با او ارتباط داشتم) به من پیشنهاد کار دادند، حتی قبل از اینکه یک مصاحبه‌ی مرسوم صورت بپذیرد. وقتی کارفرمایان نیاز به نیرو برای پستی را حس کنند،اولین کاری که می‌کنند این است که از کسانی که می‌شناسند و به آن‌ها اعتماد دارند می‌پرسند که  اگر کسی را می‌شناسند که از پس این کار برمی‌آید را به آنها معرفی کنند. اگر شما این شبکه‌ی ارتباطی را زود بنا کنید، در جای مناسب قرار خواهید گرفت. با گذشت زمان، شما از طریق شبکه ارتباطی‌تان با افراد جدیدی آشنا شده و فرصت های شغلی یکی پس از دیگری برای شما رقم خواهد خورد.

 

12هر روز حداقل 10 دقیقه در یک جای ساکت، تنها بنشینید

از این زمان برای تفکر، برنامه‌ریزی، بازخورد و خیال پردازی استفاده کنید. تفکر خلاق و پربار در تنهایی و سکوت شکوفا می‌شود. در سکوت، شما صدای افکارتان را می‌شنوید. شما می‌توانید در وجود خود تعمق کنید و می‌توانید قدم منطقی بعدی در زندگی‌تان را شناسایی کرده و بر آن متمرکز شوید.

 

13تا می‌توانید سؤال بپرسید

بزرگ‌ترین ماجراجویی، توانایی پرس و جو و سوال کردن است. گاهی در حین فرایند پرس و جو، جستجو مهم تر از پاسخ است. پاسخ‌ها از سوی باقی مردم است، از جهان علم و تاریخ ، از خرد عمیق و حس درونی خودتان. این پاسخ‌ها، تا زمانی که سؤال درست پرسیده نشود، هرگز رو نمی‌شوند . پس، پاسخ، پرسیدن سؤال درست است.

 

14از منابعی که در دسترستان است، استفاده کنید

یک انسان معمولی از دیدن یک فرد معلول جسمی که شادی‌اش را ابراز می‌کند، متعجب می‌شود. چطور ممکن است که فردی با توانایی‌های جسمی محدود این قدر خوشحال باشد؟ جواب در این نکته است که آن‌ها چگونه از منابعی که در دسترس دارند استفاده می‌کنند. استیو واندر نابیناست.بنابراین او از توان شنوایی خود، برای علاقه خود که موسیقی است استفاده کرده و اکنون 25 جایزه‌ی گرمی را برای اثبات این علاقه دارد.

 

15.  با داشته‌هایتان زندگی کنید

یک زندگی راحت داشته باشید و نه از نوع بریز و بپاش آن. به منظور تحت تاثیر قرار دادن دیگران، خرج نکنید. این‌طور زندگی نکنید که باورتان شود ثروت با وسایل مادی اندازه‌گیری می‌شود. مدیریت هوشمندانه‌ای برای پول خود داشته باشید تا پولتان شما را مدیریت نکند. همیشه بر اساس داشته‌هایتان زندگی کنید.

 

16به دیگران احترام بگذارید و کاری کنید که احساس خوبی داشته باشند

در کار و زندگی، اینکه چطور شما با مردم برخورد می‌کنید و باعث می‌شوید چه احساسی داشته باشند، خیلی مهم برشمرده می‌شود. بنابراین به بزرگ‌ترها، کوچک‌ترها، و میان‌سال‌ها احترام بگذارید. هیچ خط و مرزی بین افراد وجود ندارد و همه لایق احترام‌اند. در همان سطح که به پدربزرگ خود احترام می‌گذارید، با دیگران رفتار کنید. و همان صبر و شکیبایی را که برای کودک و برادرتان دارید در برخورد با دیگران نیز داشته باشید. با حمایت، راهنمایی و کمک به دیگران والاترین تقدیرها را از زندگی دریافت خواهید نمود. برای دست یافتن، باید بخشنده باشید.

 

17در کاری که می‌کنید برتر باشید

منطقی نیست که کاری را که از پس انجامش برنمی‌آیید، انجام دهید.در کار و سرگرمی‌هایتان برتر از دیگران ظاهر شوید. یک شهرت برای خود دست و پا کنید. یک شهرت در برتری پایدار.

 

18. کسی باشید که برای آن به دنیا آمده‌اید

شما بایستی قلبتان را دنبال کنید و کسی باشید که به خاطر آن زاده شده‌اید. بعضی از افراد برای موسیقی‌دان شدن زاده شده‌اند.برای برقراری ارتباط از طریق انتقال افکار پیچیده و برانگیختن احساسات از طریق سیم‌های یک گیتار. بعضی دیگر زاده شده‌اند تا شاعر شوند. تا قلب مردم را با نثر فوق‌العاده خود تحت تأثیر قرار دهند. بعضی دیگر کارآفرین زاده شده‌اند تا فرصت زایی کنند از چیزهایی که دیگران بی‌ارزش و غیرقابل استفاده می‌بینند.

بدون توجه به اینکه  شما تصمیم دارید که چه کاری در زندگی انجام دهید، بهتراست که آن را در تار و پود وجودتان احساس کنید. بهتر است که برای انجام آن کار به این دنیا آمده باشید.زندگی‌تان را با تلاش برای کسب رضایت دیگران و  رسیدن به آرزوها و خواسته‌های آن‌ها تلف نکنید.اما مهم تر از همه‌ی این‌ها، هرزمان که می‌توانید، بخندید، وقتی که لازم است عذرخواهی کنید، و آنچه را که نمی‌توانید تغییر دهید رها سازید. زندگی درعین‌حال که کوتاه است شگفت‌انگیز است.از آن لذت ببرید.

 

 

مطالب دیگری که ممکن است بپسندید

نظر کاربران

    شما هم می توانید در مورد این مطلب نظر بدهید.

    کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.


    نام :
    ایمیل:
    متن مورد نظر:

    عضویت در خبرنامه wiki5040