شاید کودک شما نیز برای رفتن به مدرسه با مشکل روبرو است. در این مقاله به شما راه هایی یاد می دهیم که به آن ها در تطابق یافتن با مدرسه کمک کنید. ...
به وجود آمدن پیوند عاطفی بین فرزندتان و معلم را تسهیل کنید. کودکان برای اینکه برای یادگیری آماده باشند، نیاز دارند که تمرکز وابستگی خود را به معلم منتقل کنند. اگر متوجه شدید که فرزندتان احساس خوبی نسبت به معلم خود ندارد، بلافاصله با معلم تماس بگیرید. فقط توضیح دهید که به نظر میرسد فرزندتان هنوز جا نیفتاده است و امیدوارید او بتواند تلاش خاصی برای ارتباط با فرزندتان انجام دهد تا فرزندتان در کلاس احساس راحتی کند. هر معلم باتجربهای این مسئله را درک کرده و برای مدتی کوتاه توجه بیشتری به فرزندتان خواهد کرد.
به وجود آمدن پیوند بین فرزندتان با بچههای دیگر را تسهیل کنید. بچهها نیاز دارند که حداقل با یکی دیگر از بچهها احساس دوستی داشته باشند. از معلم بپرسید که آیا متوجه شده است فرزندتان با چه کسی میگردد. از فرزندتان بپرسید که دوست دارد کدام یک از بچهها را به بازی دعوت کند. اگر فرزندتان در رابطه با اینکه آن بچه چگونه به دعوت او به بازی پاسخ خواهد داد راحت نیست، میتوانید بعد از مدرسه او و مادرش را به یک بستنی دعوت کنید، یا میتوانید تمام اعضای خانواده او را برای یک شام دعوت کنید. نیازی به چیزی بهتر از ماکارونی ندارید و حتماً تا بعد از غذا، بچهها مانند دو دوست که مدتهاست همدیگر را گم کردهاند، شروع به دویدن در اطراف خانه خواهند کرد. و از کجا معلوم؟ شاید شما و والدین آن بچه هم با هم دوست شدید.
کاری کنید که فرزندتان در طول روز کنار شما باشد. برای بسیاری از بچهها ، بزرگترین چالش خداحافظی کردن با شماست. یک مراسم خداحافظی ساده، مثل بغل کردن او و اطمینان دادن به این که وقتی برمیگردد شما در خانه خواهید بود، برگزار کنید. اکثر بچهها دوست دارند یک عکس روکش دار از خانواده در جامدادی خود داشته باشند. همچنین بسیاری از بچهها دوست دارند نشانهای که او را به یاد شما بیندازد، مانند ریگی که با یکدیگر در ساحل پیداکرده بودید، به همراه خود داشته باشند.
بیشترین اضطراب مدرسه به دلیل نگرانیهایی است که ممکن است به نظر افراد بزرگسال احمقانه به نظر برسد، مانند ترس از اینکه وقتی او در مدرسه است شما بمیرید یا ناپدید شوید. به او یادآوری کنید که طبیعتاً افرادی که همدیگر را خیلی دوست دارند، دوست ندارند از یکدیگر جدا شوند، اما به او خوش خواهد گذشت، و شما کاملاً خوب خواهید ماند، مدرسه همیشه میتواند با شما تماس بگیرد و عشقتان همیشه با او خواهد بود حتی زمانی که شما در کنارش نیستید. هر گفتگویی را با اطمینان خاطر " میدانی که من همیشه برمیگردم" تمام کنید تا بتواند این جمله را هنگامیکه نگران میشود تکرار کند.
به فرزندتان کمک کنید که به اضطرابهای خود بخندد تا مجبور نباشد گریه کند. خندیدن، روش فرزند شما برای تخلیه کردن اضطراب است و هر کودکی که به سختی با مدرسه تطبیق پیدا میکند، در درون خود احساس اضطراب و ترس دارد. تا جایی که امکان دارد به او فرصت خندیدن بدهید. اگر بتوانید هر روز صبح مدتی در خانه دنبال بازی کنید یا هر کاری که باعث میشود او بخندد انجام دهید، متوجه خواهید شد که جدایی او از شما در مدرسه راحتتر صورت میگیرد. (از قلقلک دادن استفاده نکنید زیرا در واقع به نظر میرسد که این کار ترس را زیاد کرده و هورمونهای اضطراب را افزایش میدهد.) برخی از بازیها که به کودکان در جدا شدن کمک میکنند عبارتاند از:
" لطفاً پیشم بمون"
هنگامیکه در حال خواندن کتاب برای او هستید و او از روی پایتان پایین میرود او را به سمت خود برگردانید و به او بگویید که چقدر در آغوش گرفتن او را دوست دارید و بگویید که هرگز از شما دور نشود و میخواهید همیشه او را در آغوش بگیرید. صدای خود را آرام و بانشاط نگهدارید نه محتاج، تا احساس کند برای کنار رفتن آزاد است، و به برگرداندن او به سمت خودتان و التماس به اینکه بماند ادامه دهید. هدف از این کار، ترمیم آن دسته از احساسات درون فرزندتان است که وقتی شما او را ترک کردید، چقدر به شما نیاز داشت و شما را میخواست، بنابراین الآن میتواند نقش "ترککننده" را بازی کند. باز هم از خندیدن استفاده کنید.
روز فرزندتان را با در آغوش کشیدن او در رختخواب یا کاناپه که نشان میدهد دوستش دارید شروع کنید. حتماً هر روز بعد از مدرسه، وقتی که دوباره با هم هستید، زمان خاصی را برای "دختر بزرگتان" بگذارید تا همه چیز را در مورد روزی که گذرانده بشنوید. بعد از خاموش کردن چراغ و هنگام خواب هم وقتی مدتی او را در آغوش بکشید تا احساس امنیت بیشتری کند.
مراقب نشانههایی در مورد اینکه چرا فرزندتان نگران است باشید: بسیاری از اوقات، بچهها بعد از چند هفته عملکرد خوبی پیدا میکنند. اما هر از گاهی ناراحتی آنها مسئلهی جدیتری را نشان میدهد: او مورد آزار دانشآموزان دیگر قرار میگیرد، یا نمیتواند تخته را ببیند، یا هیچچیز را درک نمیکند و میترسد سؤال کند. سوالهایی آرامشبخش در مورد روزی که گذرانده بپرسید، به دقت گوش دهید، و به آنچه که به شما میگوید واکنش نشان دهید تا به صحبت کردن ادامه دهد. گفتگوها را با خواندن کتابهایی در مورد مدرسه با یکدیگر شروع کنید.. داستانهای مثبت خودتان مربوط به مدرسه را تعریف کنید( من در هفتهی اول به قدری اضطراب داشتم که حتی نمیتوانستم از دستشویی مدرسه استفاده کنم، اما بعد با بهترین دوستم به اسم مریم آشنا شدم، و عاشق اول ابتدایی بودم) و به او اطمینان دهید که به زودی احساس راحتی میکند. اگر احساس میکنید مسئلهی جدیتری پیشآمده که نمیتوانید آن را متوجه شوید، زمان آن رسیده است که با معلم تماس بگیرید.
اگر هنگامیکه خداحافظی میکنید فرزندتان گریه میکند از روال خداحافظی خود استفاده کنید و دوباره به او اطمینان بدهید که همه چیز خوب خواهد بود و در آخر روز منتظر او هستید. اگر جدا شدن همچنان برای او دشوار است، ببنید معلم میتواند هر روز صبح کار خاصی به او بدهد که این جابجایی را برای او راحت کند.
اگر او بلافاصله پس از پایان مدرسه شما را نبیند، همه نگرانیهایش تشدید میشود.
اگر خواهر یا برادر کوچکتری در خانه پیش شماست کاری کنید که فرزند بزرگترتان بداند که خانه چقدر کسلکننده است و خواهر یا برادر بزرگترش چقدر آرزو میکند که بتواند به مدرسهی بچههای بزرگ برود.
اگر فرزندانتان را هر روز صبح خودتان بیدار کنید، پس یعنی خواب کافی دریافت نمیکنند. بچههایی که به خوبی استراحت نمیکنند منابع درونی برای تحمل خداحافظیها و سختیهای روز مدرسه را ندارند. برای اینکه زمان خواب فرزندتان هر شب زودتر باشد به فرزندتان بگویید قبل از خاموش کردن برق در تختخواب خود کتاب بخواند، این کار مهارت خواندن او را هم بهبود میبخشد. خودتان هم زود بخوابید تا بتوانید با کارهای عجلهای صبح با آرامش برخورد کنید و کاری کنید همه شروع شادی داشته باشند.
نظر کاربران
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این مطلب دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.